گفتگو درباره واژه گزارش تخلف سالم نویسه گردانی: SALM سالم . [ ل ِ ] (اِخ ) ۞ شهری است از ایالت هند (جمهوری مدرس ) دارای 59000 تن سکنه است . تجارت آن مهم و قابل اهمیت است . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۶۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه واژه معنی سالم سالم . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن سمیرالخضری الشافعی او راست : سفینة النجاة (فی اصول الدین و الفقه ). (معجم المطبوعات ). سالم سالم . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن سید احمدبن شیخان بن علی مولی الدولة الحسینی بسال 864 هَ . ق . فوت کرده است . او راست : کتاب شق الجیب فی معرفة اه... سالم سالم . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن عبدالاعلی . از محدثان است و از نافع حدیث نقل میکند. (عیون الاخبار ج 1 ص 302). سالم سالم . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن عمربن الخطاب القرشی العدوی . یکی از فقهای هفتگانه مدینه و از سادات و تابعان و علما و ثقات آنها بوده و د... سالم سالم . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ الهروی . بسال 433 هَ . ق . در گذشت . او راست : کتاب اللمعة فی الرد علی اهل الزیغ و البدعة. (کشف الظنون ص 1565... سالم سالم . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن عبیدالاشجعی . از اهل صفه است . اصحاب سنن دو حدیث باسناد صحیح از او روایت کرده اند. هلال بن یساف و نبیطبن شریط و خ... سالم سالم . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن عبید رقی . محدث است و از حسن روایت کرده است . رجوع به ابومهاجر شود. سالم سالم . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن عمیربن ثابت .صحابی و اهل صفه است . (کشف المحجوب هجویری ص 99). سالم سالم . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن غیلان التجیبی المصری . از محدثان است و از یزیدبن ابی حبیب نقل حدیث کند و از او ابن لهیعه و ابن وهب حدیث روایت ... سالم سالم . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن فروح . در صنعت کیمیا (زرسازی ) بحث کرده و گویند بعمل اکسیر تام دست یافته است . (ابن الندیم ). تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۷ ۴ ۵ ۶ ۷ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود