گفتگو درباره واژه گزارش تخلف سالم نویسه گردانی: SALM سالم . [ ل ِ ] (اِخ ) ۞ شهری است از ایالت هند (جمهوری مدرس ) دارای 59000 تن سکنه است . تجارت آن مهم و قابل اهمیت است . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۶۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه واژه معنی سالم ترکمان سالم ترکمان . [ ل ِ م ِ ت ُ ک َ ] (اِخ ) اسم او محمود بیک از مشاهیر و معاریف ترکمان است شخصی بسیار آرمیده و خوشرفتار و مصاحب بود. بشعر شهرت ... سالم سمرقندی سالم سمرقندی . [ ل ِ م ِ س َ م َ ق َ ] (اِخ ) از مشاهیر شعرا و علما است . او از ملازمان الغبیک و بسیار بی پروا بود و به این سبب از سمرقند اخراج ... ابن سالم کاتب ابن سالم کاتب . [ اِ ن ُ ل ِ م ِ ت ِ ] (اِخ ) یکی از ایرانیان ناقل و مترجم از فارسی . (لکلرک ج 1 ص 280). ابراهیم بن سالم نیشابوری ابراهیم بن سالم نیشابوری . [ اِ م ِ ن ِ ل ِ م ِ ] (اِخ ) از محدثین ، و احمدبن حفص بن عبداﷲ از او روایت کند. ثالم ثالم . [ ل ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از ثلم . تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۷ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود