سخی
نویسه گردانی:
SḴY
سخی . [ س َخ ْی ْ ] (ع مص ) افروختن آتش را در زیر دیگ به بیرون آوردن خاکستر از دیگدان ، یا عام است . (منتهی الارب ). آتش باز کردن . (المصادر زوزنی ). رجوع به سَخْو شود.
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
سخی . [ س َ خی ی / خی ] (از ع ، ص ) جوانمرد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (مهذب الاسماء) (دهار). راد. (صحاح الفرس ). ج ، اسخیاء، سُخَواء. (منتهی ال...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
صخی ً. [ ص َ خَن ْ ] (ع مص ) چرکین و ریمناک شدن جامه . (منتهی الارب ). || بگشادن آتش را. (منتهی الارب ). منتهی الارب هر دو مصدر را ناقص یا...