اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صخی ً

نویسه گردانی: ṢḴY
صخی ً. [ ص َ خَن ْ ] (ع مص ) چرکین و ریمناک شدن جامه . (منتهی الارب ). || بگشادن آتش را. (منتهی الارب ). منتهی الارب هر دو مصدر را ناقص یائی ضبط کرده است . لیکن در قطرالمحیط بمعنی دوم از ناقص واوی آمده است نه یائی .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
سخی . [ س َ خی ی / خی ] (از ع ، ص ) جوانمرد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (مهذب الاسماء) (دهار). راد. (صحاح الفرس ). ج ، اسخیاء، سُخَواء. (منتهی ال...
سخی . [ س َخ ْی ْ ] (ع مص ) افروختن آتش را در زیر دیگ به بیرون آوردن خاکستر از دیگدان ، یا عام است . (منتهی الارب ). آتش باز کردن . (المصادر...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.