شزر
نویسه گردانی:
ŠZR
شزر. [ ش َ ] (ع اِمص ) شدت . سختی . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || طحن شزراً؛ بسوی راست گردانید آسیا را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || (ص ) غزل شزر؛ رشته ٔ باژگونه و ناراست . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || (اِمص ) سرخی چشم . (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
شزر. [ ش َ ] (ع مص ) به دنبال چشم نگریستن کسی را از غضب و یا از تکبر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). نگریستن ب...
شزر. [ ش َ زَ ] (ع اِمص ) اعراض . || تکبر. || خشم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
شذر. [ ش َ ] (ع اِ) پاره های زر خالص ناگداخته که از معدن حاصل شود. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). قطعه ٔ ذهب است که از معدن برآورده ب...
شذر. [ ش َذْ ذَ ] (ع اِ) پاره های زر که از معدن آرند. (یادداشت مؤلف ).