شزر
نویسه گردانی:
ŠZR
شزر. [ ش َ ] (ع مص ) به دنبال چشم نگریستن کسی را از غضب و یا از تکبر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). نگریستن به گوشه ٔ چشم به خشم یا به ترس . (المصادر زوزنی ). || به اعراض و کراهت دیدن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || در یک جانب کسی نظر کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). به گوشه ٔ چشم به کسی نگریستن نه از روبرو. (از اقرب الموارد). || چپ و راست دیدن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || نیزه زدن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد). || چشم زخم رسانیدن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || بسوی راست گردانیدن آسیا را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || باژگونه تافتن ریسمان را و از چپ تاب دادن آن را. (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). چیزی به زور واتافتن . (تاج المصادر بیهقی ).
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
شزر. [ ش َ ] (ع اِمص ) شدت . سختی . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || طحن شزراً؛ بسوی راست گردانید آسیا را. (منت...
شزر. [ ش َ زَ ] (ع اِمص ) اعراض . || تکبر. || خشم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
شذر. [ ش َ ] (ع اِ) پاره های زر خالص ناگداخته که از معدن حاصل شود. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). قطعه ٔ ذهب است که از معدن برآورده ب...
شذر. [ ش َذْ ذَ ] (ع اِ) پاره های زر که از معدن آرند. (یادداشت مؤلف ).