گفتگو درباره واژه گزارش تخلف شمیران نویسه گردانی: ŠMYRʼN شمیران . [ ش َ ] (اِخ ) نام حاکم شکن که افراسیاب او را به یاری پیران ویسه در جنگ طوس فرستاد. (ناظم الاطباء). (فرهنگ فارسی معین ). نام یک سردار تورانی . (فرهنگ لغات ولف ) : شمیران و شکنی سرافراز دهرپراکنده بر نیزه و تیغ زهر.فردوسی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه واژه معنی شمیران شمیران . [ ] (اِخ ) قصبه ٔ ولایت طارم است و به کنارشهر قلعه ای بلند بنیادش بر سنگ خاره نهاده است و سه دیوار بر گرد او کشیده و کاریزی بمیا... شمیران شمیران . [ ش َ / ش ِ ] (اِخ ) احمد کسروی درباره ٔ کلمه ٔ شمیران آرد: شمیران که خود نام چند دز و آبادی است و همچنین سمیرم که دزی استوار میانه... شمیران شمیران . [ ش َ ] (اِخ ) نام ناحیه ای در جانب شمال ولایت هرات . (ناظم الاطباء). دهی است به مرو. (منتهی الارب ). دیهی بود در هشت فرسخی مرو ک... شمیران شمیران . [ ش َ ] (اِخ ) نام یکی از قنوات شهر تهران ، در سمت شمال است و مقدار آب آن سه سنگ و مسافت مادرچاه تا شهر 3 فرسنگ است . (از جغرافیا... شمیران شمیران .[ ش َ ] (اِخ ) شهری است به ارمینیه . (منتهی الارب ). شمیران شمیران . [ ش َ ] (اِخ ) شمیران شاه . نام پادشاه هرات در زمان جمشید، و در نوروزنامه آمده که شراب را اول بار او شناخته است و فردوسی از زبان ... شمیران این نام در پهلوی شمبران ŝambarān و به معنی سرچشمه یا جای آشامیدن بوده است (فرهنگ واژه های پهلوی، بهرام فره وشی)؛ زیرا شم در اوستایی و پهلوی به معنی آش... شاه شمیران شاه شمیران . [ هَِ ش ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سرور و فرمانروای شمیران . || (اِخ ) نام یکی از منسوبان جمشید است که خیام در نوروزنامه کشف... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود