اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صراه

نویسه گردانی: ṢRʼH
صراه . [ ص َ ] (اِخ ) رجوع به صراة شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
صراه . [ ص َ ] (ع ص ) آب ایستاده .
صرعه . [ ] (اِخ ) (شهر زنبور) (یوشع 15:23) (نحمیا 11:29). شهری است در ساحل یهودا که بعد از چندی به دان داده شد (یوشع 15:33 و 19:41) این شهر ...
صراح . [ ص َ ] (ع ص ) خالص و بی آمیغ. (منتهی الارب ).
صراح . [ ص ُ ] (ع ص ) خالص هرچیز. (غیاث اللغات ). خالص و بی آمیغ از هر چیزی . (منتهی الارب ). خالص . (نشوء اللغة ص 140) (مهذب الاسماء). محض . ...
صراح . [ ص ِ ] (ع مص ) رویاروی دشنام دادن کسی را. و رجوع به صُراح شود. || (اِ) آشکارا. (منتهی الارب ).
صراح . [ ص ُرْ را ] (ع اِ) نوعی از ملخ که خورده میشود. (منتهی الارب ).
صراة. [ ص َ ] (ع ص ) ناقه ای است که آن را نادوشیده باشند تا بزرگ پستان و پرشیر نماید. (منتهی الارب ). || نطفةٌصراة؛ نطفه ٔ محبوس و بازداشته...
صراة. [ ص َ ] (اِخ ) یاقوت آرد: صراة دو نهر است به بغداد، صراة کبری و صراة صغری و من (یاقوت ) جز یکی را نشناسم و آن نهری است که از نهر عیس...
سراح . [ س َ ] (ع اِمص ) رها کردن . (ترجمان القرآن جرجانی ترتیب عادل بن علی ص 57). || طلاق . اسم است مر تسریح را. (منتهی الارب ) : و سرحو...
سراة. [ س َ ] (ع اِ) (از «س رو») پشت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ظَهر. (بحر الجواهر) (نشوء اللغة). پشت . ج ، سروات .(مهذب الاسماء). || بالابرآمد...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.