اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صریع

نویسه گردانی: ṢRYʽ
صریع. [ ص َ ] (ع ص ، اِ) افتاده . ج ، صَرْعی ̍. افکنده . (منتهی الارب ). بیفکنده . (مهذب الاسماء). انداخته :
نون الهوان من الهوی مسروقه
فصریع کل هوی صریع هوان .

(سندبادنامه ص 262).


|| کمان ناتراشیده یا کمانی که چوب او بر درخت خشک شده باشد. || تازیانه . || چوب بر درخت خشک شده . (منتهی الارب ). || شاخ درخت که بر درخت نیم شکسته زیر شاخهای دیگر آویزان مانده و آن نرم تر از شاخهای دیگر میباشد و از آن مسواک سازند. ج ، صُرع . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
صریع. [ ص ِرْ ری ] (ع ص ) نیک اندازنده . || آنکه همه ٔ اقران خود را اندازد. (منتهی الارب ).
سریع. [ س َ ] (ع ص ) جَلد و شتاب کننده . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). زود. (مهذب الاسماء). شتابنده . (دهار) (منتهی الارب ).- سریعالامضاء ؛ زودگذر :...
این واژه اربی است و پارسی آن اینهاست: تند tond (پارسی دری) گامرو gâmro (پارسی دری) ژیغت žiqat (سغدی: žiqart)
سُریا (به اسپانیایی: Soria) استانی در مرکز اسپانیا، در شرق بخش خودمختار کاستیا-لئون است. این استان هم‌مرز با استان‌های لاریوخا، ساراگوسا، گوادالا...
این واژه از اساس پارسى ست و از واژه پارسى باستان سوریا Suria به معنى ایزد خورشید و سرزمین آشوریان برداشته شده و تازیان (اربان) آن را معرب ساخته و گفته...
اسم جوی آبی که در زمان پیامبر اسلام در مکه وجود داشته
صریاء. [ ص َ ] (ع ص ) ناقة صریاء؛ ناقه ای که از نادوشیدن بزرگ پستان و پرشیر باشد. ج ، صرایا. (منتهی الارب ).
ثریا. [ ث ُ رَی ْ یا ] (ع ص ، اِ) مصغر ثروی . || (اِخ ) پروین ۞ پرن . پرند. پرو. پروه . رَفه . رَمه . نرگسه . نرگسه ٔ چرخ . نرگسه ٔ سقف لاجورد....
ثریا. [ ث ُ رَی ْ یا ] (اِخ ) نام چاهی است در مکه از بنی تمیم بن مره . || آبهائی است از بنی محارب در شعبی . || آبی است از بنی ضباب در حم...
ثریا. [ ث ُ رَی ْ یا ] (اِخ ) نام کتابی است که مؤلف آن شناخته نشد. ابوریحان بیرونی فقره ای از آن نقل کرده است . (کتاب الجماهر ص 191).
« قبلی صفحه ۱ از ۳ ۲ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.