 
        
            سریا
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        SRYA
    
							
    
								
        اسم جوی آبی که در زمان پیامبر اسلام در مکه وجود داشته
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید 
اینجا کلیک کنید.
                    
										
 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        سُریا (به اسپانیایی: Soria) استانی در مرکز اسپانیا، در شرق بخش خودمختار کاستیا-لئون است.
این استان هممرز با استانهای لاریوخا، ساراگوسا، گوادالا...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        این واژه از اساس پارسى ست و از واژه پارسى باستان سوریا Suria به معنى ایزد خورشید و سرزمین آشوریان برداشته شده و تازیان (اربان) آن را معرب ساخته و گفته...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        این واژه اربی است و پارسی آن اینهاست:
تند tond (پارسی دری)
گامرو gâmro (پارسی دری)
ژیغت žiqat (سغدی: žiqart)
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ثریا. [ ث ُ رَی ْ یا ] (ع  ص ، اِ) مصغر ثروی .  ||  (اِخ ) پروین   ۞  پرن . پرند. پرو. پروه . رَفه . رَمه . نرگسه . نرگسه ٔ چرخ . نرگسه ٔ سقف  لاجورد....
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ثریا. [ ث ُ رَی ْ یا ] (اِخ ) نام  چاهی  است  در مکه  از بنی تمیم بن  مره .  ||  آبهائی است  از بنی محارب  در شعبی .  ||  آبی  است  از بنی ضباب  در حم...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ثریا. [ ث ُ رَی ْ یا ] (اِخ ) نام کتابی  است  که  مؤلف  آن  شناخته  نشد. ابوریحان  بیرونی فقره ای  از آن  نقل  کرده  است . (کتاب  الجماهر ص 191).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ثریا. [ ث ُ رَی ْ یا ] (اِخ ) الهانی بن  احمد. محدث  است .
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        سریع. [ س َ ] (ع  ص ) جَلد و شتاب کننده . (آنندراج ) (غیاث  اللغات ). زود. (مهذب  الاسماء). شتابنده . (دهار) (منتهی  الارب ).-  سریعالامضاء ؛ زودگذر :...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        صریاء. [ ص َ ] (ع  ص ) ناقة صریاء؛ ناقه ای  که  از نادوشیدن بزرگ پستان  و پرشیر باشد. ج ، صرایا. (منتهی  الارب ).