اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ضحاک

نویسه گردانی: ḌḤAK
ضحاک . [ ض َح ْ حا ] (اِخ ) ابن مزاحم الهلالی البلخی مکنی به ابی القاسم . محدّث و مفسر و نحوی است . وی کودکان را ادب آموختی و مزد نستدی ، و گویند درمکتب وی سه هزار کودک درس خواندندی و او بر درازگوشی برنشستی و بر ایشان طواف کردی . ضحاک ، صحبت ابن عباس و ابوهریره را دریافت و از سعیدبن جُبیر اخذ تفسیر کرد. عبدالملک بن میسرة گوید ضحاک درک صحبت ابن عباس نکرده است و تنها سعیدبن جبیر را در ری بدیده و از وی تفسیر آموخته است . شعبة گوید: مشاش را پرسیدم ، آیاضحاک از ابن عباس سماع دارد؟ گفت او هرگز وی را ندیده است و او را احمدبن حنبل و ابن معین و ابوزرعه توثیق کنند و یحیی بن سعید وی را ضعیف شمرده است . ضحاک بسال 105 یا 106 هَ . ق . درگذشته است . ابن ندیم گویدوی را کتاب تفسیری است بر قرآن و نهشل آن را روایت کرده است . اصل ضحاک از کوفه است و در بلخ اقامت داشت . قبیصةبن قیس العنبری گوید چون شب فرامی رسید ضحاک گریان می شد. او را گفتند: این را سبب چیست ؟ گفت : «لاادری ما صعد الیوم من عملی ». صاحب عقد الفرید گوید: وُلد الضحاک بن مزاحم و هو ابن ثلاثةعشر شهراً ۞ . و قال جویبر: وُلد الضحاک لسنتین .و صاحب صفةالصفوة نیز بر قول اخیر است و نیز وفات وی را بسال 102 یا 105 هَ . ق . گفته است . صاحب عیون الاخبار آرد ۞ : و روی فی الحدیث عن الضحاک بن مُزاحم انه قال قَذف َ ۞ الفرات فی المدّ رُمانةً کأنها البعیر البارک ، و تحدث اهل ُ الکتاب انها من الجنة. و نیز گوید ۞ : کان رَجلاً من النصاری یختلف الی الضحاک بن مزاحم فقال له یوماً: لو اسلمت ! قال : یمنعنی من ذلک حبی ّ للخمر. قال فاسلم و اشربها.فاسلم . فقال له ُ الضحاک : انک قد اسلمت فان شربت الخمر حددناک و ان رجعت عن الاسلام قتلناک . فحسن اسلامه .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
ضحاک . [ ض َح ْ حا ] (اِخ ) ابن قیس شاری . پیشوای یکی از پانزده فرقه ٔ خوارج . (مفاتیح العلوم ) (بیان الادیان ).
ضحاک . [ ض َح ْ حا ] (اِخ ) ابن مخلدبن ضحاک بن مسلم الشیبانی البصری ، معروف به نبیل . او شیخ حُفّاظ حدیث بعصر خویش بود. او را جزئی است در ...
ضحاک . [ ض َح ْ حا ] (اِخ ) ابن مَزیدبن عَجلان ، عم ّ عِصام بن جَبر الضحاک بن الحسن بن ابی الحسن و اسم ابی الحسن نصربن عثمان بن زیدبن مزید ...
ضحاک . [ ض َح ْ حا ] (اِخ ) ابن یسار مکنی به ابوالعلاء. تابعی است .
ضحاک . [ ض َح ْ حا ] (اِخ ) ابومحمد. محدث است . (الموشح ص 243).
ضحاک . [ ض َح ْ حا ] (اِخ ) الحروری . ابودلامة گوید معاصر مروان بود و خلیفةبن خیاط گفته است : مارأیت اشدّ کمداً من امراءة من بنی شیبان ، قتل ا...
ضحاک . [ ض َح ْ حا ] (اِخ ) الشیبانی . الحافظ ابوبکر احمدبن محمدبن عمرو النبیل ابی عاصم الضحاک الشیبانی الظاهری . او شانزده سال شغل قضای اصف...
ضحاک . [ ض َح ْ حا ] (اِخ ) بیوراسب . بیوراسف . اژی دهاک . اژدهاک ۞ . اژدها. (فردوسی ). اژدهافش . اژدهادوش . (فردوسی )... ماردوش . پادشاه داستانی ...
ضحاک . [ ض َح ْ حا ] (اِخ ) علونی یا ضحاک بن علوان . بانی گنگ دژ بمشرق ، از اقلیم دوم که قلعتی بوده است ببابل . حمداﷲ مستوفی در نزهة القلوب ...
ضحاک . [ ض َح ْ حا ] (اِخ ) کسی که بیوت سبعه را که بنام کواکب هفتگانه بناشده بود بعلماء سبعه که ازجمله ٔ آنان تینگلوش (تنگلوش ) بابلی اس...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۴ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.