اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ضرار

نویسه گردانی: ḌRʼR
ضرار. [ ض ِ ] (اِخ ) ابن مرة الشیبانی ، مکنی به ابوسنان . تابعی است . شهاب بن عباد گوید که اصحاب ما گفته اند بکاؤن کوفه چهار تن اند: ضراربن مرة و عبدالملک بن ابجر و محمدبن سوقة و مطرف بن طریف . و ضرار پانزده سال پیش از مرگ گوری در خانه ٔ خویش بکند و پیوسته بدانجا رفتی و ختم قرآن کردی . محاربی گوید: ضراربن مرة و محمدبن سوقه ، چون روز آدینه فرازمی آمد گرد می آمدند و می گریستند. عبداﷲبن الاجلح گوید که ضراربن مرة ما را گفتی : «لاتجیئون جماعة و لکن لیجی ٔ الرجل وحده فانکم اذا اجتمعتم تحدثتم و اذا کان الرجل وحده لم یخل من ان یدرس جزاه اویذکر ربه ». ابوسنان گفت : قال ابلیس اذا استمکنت من ابن آدم ثلاثاً اصبت منه حاجتی ، اذا نسی ذنوبه و استکثر عمله و اعجب برأیه . مصنف گوید ضرار از سعیدبن جبیر و دیگران اسناد کردی . (صفةالصفوة ج 3 ص 64 و 65).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
ذرار. [ ذِ ] (ع اِ) دانه های متفرقه .
ذرار.[ ذِ ] (ع مص ) مذارة. بدخو شدن ناقة. خشم . اعراض .
زرار. [ زُ ] (ع ص ) تیزفهم . سبکروح . (ناظم الاطباء): زُرّار؛ الذکی الخفیف . (اقرب الموارد). رجوع به زرازر شود.
زرار. [ ] (اِخ ) به روایت طبری ، او پدر بابک و بابک پدر اردشیر بابکان بود. رجوع به سبک شناسی بهار شود.
ظرار. [ ظِ / ظِرْ را ] (ع اِ) ج ِ ظِر.
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.