اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

طارم

نویسه گردانی: ṬARM
طارم . [ رَ ] (اِخ ) یاقوت این کلمه را بدین صورت آورده (طرم ) گوید ناحیه ای است بزرگ در کوههای مشرف بر قزوین طرف بلاد دیلم . آن ناحیه را دیده ام . اراضی و دیه هایی کوهستانی در آن ناحیت یافتم که به اندازه ٔ فرسنگی هم در آن دشت هموار یافت نمیشود. با اینحال زمین این ناحیت گیاهناک و پر آب ودارای دیهای فراوان است . اهالی ، آن ناحیت را در زبان بومی خود «ترم » تلفظ کنند. و شاید پنبه ای که بنرمی موصوف است منسوب به یکی از این دو موضع باشد و در این ناحیت بین وهسودان و رکن الدوله ٔ دیلمی محاربه واقع شد و شکست نصیب وهسودان گردید. (معجم البلدان ). حمداﷲ مستوفی گفته طارمین ولایت گرمسیر است بر شمال سلطانیه بر یک روزه راه . و در او ارتفاعات بسیار نیکو باشد و اکثر میوه ٔ سلطانیه از آنجاست . در اول آنجا شهری فیروزآباد نام به زمین طارم سفلی دارالملک بود. اکنون بکلی خراب است . و قصبه ٔ «اندر» به طارم علیا شهرستان آنجا شده . طول آن از جزائر خالدات . فد. و عرض از خط استوا. لومه . مردم آن ولایت سنی شافعی مذهبند. وآن ولایت پنج عمل است : اول طارم علیا، از توابع قلعه تاج بوده است . قریب صد پاره دیه است ، و جزلا، شورزد، درام ، حیات ، قلات ، رزید، و شید از معظم قرای آن است . دوم به طارم سفلی ، توابع قلعه ٔ شمیران پنجاه پاره دیه و مزرعه بوده است ، الون ، خورنق ، شرز، رلرد و کلچ از معظمات آن است . سوم هم بطارم سفلی ، توابع قلعه ٔ فردوس بیست پاره دیه است ، و سروان معظم آن . چهارم ، نسبار و بریدون . بریدون دودیه معتبر است . و هشت دیه دیگر از توابع آن . پنجم دزآباد سفلی بیست و پنج پاره دیه است . و گلهار و گلچین و بلهل از معظمات آن . حقوق دیوانی آن ولایت با باغات قلات وارد و هیکل شش تومان و چهار هزار دینار است . (نزهة القلوب مقاله ثالثه ص 65). صاحب «مرآت البلدان » گوید: طارم اسم دو بلوک است یکی موسوم بطارم علیا و دیگری از بلوکات خمسه است و آن را طارم سفلی گویند...این دو بلوک مشتمل بر پنجاه پارچه قریه ٔ کوچک و بزرگ است و حدودش متصل به ولایت قزوین و گیلان و خمسه است و غالب این بلوک کوهستان است و قرای معتبر آن : سروان ، ارکن ، نیارک ، کلج ، سیاه پوش ، حصار و آلتین کش است . رودخانه ٔ قزل اوزن از مقابل این قری میگذرد، گویند در ته این رود گاهی طلا یافت شده و اسم قریه و رودخانه به ترکی دلالت بر وجود طلا دارد در قریه ٔ ارکن چهار کاج است که بسیار با عظمت و بزرگ می باشد. از نواب مستطاب والا اعتضادالسلطنه شنیده شد یکی از آنها که اعظم است محیط تنه ٔ درخت نه ذرع وبا ارتفاع زیادی که میزان آن محقق نشده است میباشد و آن سه دیگر قدری با او تفاوت دارد. میرزا طاهر دیباچه نگار در سال 1267 هَ . ق . در خدمت نواب مستطاب والا وزیر علوم و معادن بطارم رفته قطعه ای در عجایب آن گفته است که این دو شعر از آن قطعه است :
بود ماننده ٔ سرو کشمر
چار کاجی که به ارکن دیدم
همچو پیوستن دجله بفرات
شاه رود و قزل اوزن دیدم .
و قریه ٔ کلّج که اهالی طارم کله گویند و غالباً در اسماء پارسی در السنه ٔ اهل این زمان هاء بجیم مبدل میشود نزدیک به اتصال این دو رود است و بعد از اتصال موسوم به سفیدرود می شود. مثل اینکه بعد از اتصال دجله بفرات در قرنه موسوم بشطالعرب میگردد و در قریه ٔ سروان معدن زاج سفید هست که به فارسی زاک و به یونانی قلقدیس مینامند و زاج الاساکفه ۞ نیز از این جنس است و این غیر زاج زاجکان قزوین میباشد و زاجکان را نیز راکان میگویند... و در دو قریه ٔ دیگر حسن آباد و مشکین آباد نیز معدن زاج است و طارم معادن بسیار از قبیل مس و سرب و غیره دارد و طلق زیاد بقدر صفحه ای نزدیک کلج یافت میشود که ممکن است به درها و پنجره ها بگذارند و چندین جنگل و بیشه دارد... و نیز رجوع به همان کتاب ذیل تارم شود. کیهان در جغرافیای خود آورده : در ایران چندین نقطه به اسم طارم معروف است که همه کوهستانی میباشند، در این ناحیه (قزوین ) نیز دو طارم است که یکی طارم علیا و جزء خمسه و دیگری طارم سفلی که جزء قزوین محسوب میشود. بلوک طارم سفلی در شمال غربی قزوین و جنوب منجیل واقعشده و اراضی آن حاصل خیز و زراعت آن دیمی و از آب چشمه مشروب میشود، محصولش گندم و جو و شغل اهالی گله داری است . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 373). کیهان بلوک طارم علیا را ذیل ناحیه ٔ زنجان بعنوان طارمات آورده گوید: در شمال زنجان و در اطراف دره ٔ سفیدرود واقع شده ، آب و هوای آن گرمتر از زنجان و محصولات آن گرمسیری و دارای 104 قریه میباشد. (ص 378). از حیوانات گربه ٔباتلاقی در نواحی طارم و گیلان و مازندران یافت میشود. معدن سرب در مزرعه ٔ شاه نگاه طارم سفلی از توابع قزوین یافت میشود. (جغرافی اقتصادی کیهان ص 27 و 43). در بلاکوه نزدیک طارم کوره ای مهیا شده که از ورقه های بزرگ سولفور دوپلمب خالص که در سنگ آهک یافت میشود بطور امتحان سرب بعمل می آوردند. در رودبار و طارم رگه های زغال سنگ نسبةً اعلی موجود میباشد. (جغرافیای اقتصادی کیهان ص 53 و 230). رجوع به تاریخ مغول اقبال ص 39 و 523 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
طارم چارم . [ رَ م ِ رُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) طارم چهارم . فلک چارم . فلک چهارم .
طاق و طارم . [ ق ُ رُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) از اتباع است : نقل است که یک شب هارون الرشید فضل برمکی را که یکی از مقربان بود گفت که امشب...
خرگاه طارم . [ خ َ هَِ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خانه ٔ زمستان : چه بهتر ز خرگاه و طارم کنون به خرگاه طارم درون آذران .منوچهری (دیوان ...
طارم فیروزه . [ رَ م ِ زَ / زِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) به معنی طارم اخضر است که کنایه از آسمان باشد. (برهان ) : خرامید بر تخت فیروزه بختی...
طارم نیلگون . [ رَ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) به معنی طارم فیروزه است که کنایه از آسمان باشد. (برهان ). رجوع به طارم اخضر و طارم فیرو...
شاه طارم فلک . [ هَِ رُ ف َ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بمعنی شاه سیارات که کنایه از خورشید عالم آرا باشد. (برهان قاطع). شاه سیارات . (آن...
تارم . [ رَ / رُ ] (اِ) معرب آن طارم ۞ . خانه ٔ چوبین چون خرگاه و سراپرده . (انجمن آرا) (آنندراج ). خانه ٔ چوبین که بر زمین یا بالای عمارت...
تارم . [ رَ ] (اِخ ) نام چند شهر است .(آنندراج ) (انجمن آرا). || شهریست که مردم آنجا همه صاحب حسن می باشند. (برهان ). || نام بلوکی است ک...
تعرم . [ ت َ ع َرْ رُ ] (ع مص ) گوشت از استخوان باز کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). جدا کردن گوشت از استخوان . (از اقرب الموا...
تارم کش . [ رَ / رُ ک ُ ] (اِ مرکب ) در گچ سر و خوار و پشند کاروان کش را گویند و این گیاهی است ۞ در جنگلهای خشک و کوهستانی خزر میروید و در رو...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۳ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
Reza
۱۳۹۵/۱۰/۲۴
0
1

طارم کلمه‌ای ترکی به معنای کشتزار و محل حاصل‌خیز است


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.