 
        
            طالب 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ṬALB 
    
							
    
								
        طالب . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن  علی  ابهری  علوی  حسینی .شیخ  منتجب الدین  قمی  در فهرست  خود گوید وی  فقیه  صالح واعظ بود و نزد شیخ  جلیل  محیی الدین بن  الحسین بن  المظفر الحمدانی  حدیث  آموخت ، صاحب  امل الاَّمل  در حق  او گوید: عالم  و فاضل  محقق  و عابد و مردی  صالح  و ادیب  و شاعر بوده . او راست : رسائل  و مراثی  الحسین  علیه السلام . دیوانی  نیز دارد، و از معاصرین  است . (روضات  ص 335).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۴۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        طالب . [ ل ِ ] (ع  ص ) جوینده . جویا. جویان . خواهنده . خواهان . خواستار. خواستگار. خواهشمند. طلبکار. (منتهی  الارب ). طلوب . مُلتمس . ج ، طالبون ، طا...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        طالب . [ ل ِ ] (اِخ ) رودی  است  در جنوب  خوزستان  معروف  به  رود طالب .
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        طالب . [ ل ِ ] (اِخ ) دهی  است  از دهستان  چهاراویماق  بخش  قره آغاج  شهرستان  مراغه  در 24/5هزارگزی  جنوب  قره آغاج  و 47هزارگزی  جنوب  شوسه ٔ مراغه ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        طالب . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن  عثمان الازدی  النحوی  المقری ٔ المؤدب ، المکنی  به  ابی احمد البغدادی . در روضات  الجنات  ص 338، نام  و نسب  و کنیت  وی بش...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        طالب . [ ل ِ] (اِخ ) ابن  عثمان بن  محمد، ابواحمدبن  ابی غالب  الازدی  النحوی  البصری . وی  از ابوبکربن  الانباری  نحو فراگرفت ، و در فنون  عربیت  بار...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        طالب . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن  محمدبن  قشیط، ابواحمد، المعروف  به  ابن السراج  النحوی . وی  واقف  به  علوم  عربیت  بود، و چیره  بر آن . نحو را از ابوبکربن...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: میلاو milāv، خواهان، خواهنده،خواستار (دری) رژنه rožne (سغدی) تکس takes (سنسگسری)***فانکو آدینات 09163657861
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        میرزا ابوطالب خان معروف به طالب فرزند حاجی محمدبیگ خان تبریزی اصفهانی که ابوطالب لندنی خوانده میشود جهانگرد ایرانیالاصل ساکن هندوستان بود. زندگی وی ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ام طالب . [ اُم ْ م ِ ل ِ ] (اِخ ) دختر ابوطالب بن  عبد مناف  هاشمی . خواهر علی  (ع ) بود. بعضی  گفته اند اسمش  ریطة بوده . رجوع  به  الاصابة فی  تمیی...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        طالب جان . [ ل ِ] (اِخ ) موضعی  در شمال  چیل  نادری  از توابع مکران .