اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

طرازی

نویسه گردانی: ṬRʼZY
طرازی . [ طِ ] (اِخ ) (الویکنت ) فیلیب (فیلیپ ) ابن نصراﷲبن آنطون بن نصراﷲبن الیاس بن بطرس دی طرازی . بسال 1865 م . در بیروت تولد یافت . وی از عائله ٔ کونت دو طرازی از خانواده های معروف و از نجبای اهالی سوریه بشمار است . (رجوع به کتاب سلاسل التاریخیة شود. شرح حال این خانواده در آن کتاب مبسوطاًذکر شده است ). یازده نشان از پادشاهان عصر خود و ازفرمانروایان و مجامع علمیه دریافت داشت و وی را در تأسیس کتابخانه ٔ عمومی در بیروت بر دیگران فضل تقدم است . کتب ذیل از تألیفات وی است : 1 - تاریخ الصحافة العربیة، این کتاب شامل اطلاعات راجع به تمامی مجلات و جرائد عربیی است که در جهان متمدن (شرق و غرب ) طبع و نشر گردیده ، محتوی دو جلد و دارای عکس مدیران هریک از مجلات و جراید و بسال 1913 م . در بیروت بطبع رسیده است . 2 - السلاسل التاریخیة فی اساقفةالابرشیات -السریانیة، این کتاب دارای تصاویر بسیار است و در بیروت بسال 1910 م . در مطبعه ٔ ادبیه چاپ شده است . 3 -القلادّه النفیسة فی فقیدالعلم و الکنیسة، و آن کتابی است در ترجمه ٔ احوال و تاریخ زندگانی مطران اقلیمیس یوسف داود سریانی و آنچه در مرثیه ٔ فقید مزبور به بیست زبان سروده شده بود، در این مجموعه گرد آورده است . 4- مجموع البراآت الباباویة فی تثبیت البطارکة السریانیة، از سال 1783 م . تا زمان حاضر را گرد آورده است . این مجموعه بزبان عربی و لاتینی در بیروت بطبع رسیده است . 5 - نبذة مختصرة فی الصحف العربیة المصورة، این مختصر بسال 1913 م . در مطبعه ٔ یسوعیان بیروت چاپ شده است . صاحب ترجمه را جز کتابهای مذکور در تاریخ و ادب و شعر نیز تألیفاتی است که هنوز به طبع نرسیده است . (معجم المطبوعات ج 2 ستون 1237 - 1238).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
طرازی . [ طِ / طَ ] (ص نسبی ) منسوب به شهر طراز. (سمعانی ) (اقرب الموارد). اهل طراز یا متعلق به آنجا : همه آزمایش همه پرنمایش همه پردرایش ...
طرازی . [ طِ ] (ص نسبی ) هذه النسبة لمن یستعمل الثیاب المطرزة او یستعملها. (انساب سمعانی ). رقام . مطرز. آنکه علم جامه کند. || جامه ٔ طرازی...
مدح طرازی . [ م َ طِ / طَ ] (حامص مرکب ) مداحی . عمل مدح طراز. رجوع به مدح طراز شود.
جرجس طرازی . [ ج ِ ج ِ طَرْ را ] (اِخ ) ابن یوسف مقدسی طرازی . وی اصول زبان عربی و سریانی را فرا گرفت و در زبان ایتالیایی زحمتها کشید. از ...
کرشمه طرازی . [ ک ِ رِ م َ / م ِ طِ / طَ ] (حامص مرکب ) عمل کرشمه طراز. کرشمه بازی . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کرشمه بازی شود.
تراضی . [ ت َ ] (ع مص ) از یکدیگر خشنود شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). از همدیگر رضامند و خوشنود شدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). ازیکدیگر ر...
نبود تعادل ، به هم ریختگی و آشفتگی در روابط و معیار ها...
ترازی بول . [ تْرا / ت ِ] (اِخ ) ۞ ژنرال آتنی که سی تن از حکام خودسر آتن را برانداخت و رژیم دمکراسی را در آتن برقرار ساخت و در سال 388 ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.