اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ظراة

نویسه گردانی: ẒRʼ
ظراة. [ ظَ ] (اِخ ) نام جایگاهی است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
زرعة. [ زَ ع َ ] (ع اِ) واحد زرع یعنی یک خوشه . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ).
زرعة. [ زُ ع َ ] (ع اِ) تخم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).یقال : اعطنی زرعة ازرع بها ارضی . (اقرب الموارد).
زرعة. [ زُ / زَ / زِ ع َ / زَ رَ ع َ ] (ع اِ) جای کشت و زراعت . یقال : ما فی الارض زرعة؛ نیست در این زمین جائی که کشت شود. (ناظم الاطباء) ...
زرعة. [ زُع َ ] (اِخ ) ابن شریک از قتله ٔ حضرت امام حسین (ع ) بود که بدست مختار کشته شد. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 56 و 143 و مجمل ...
زرعة. [ زُ ع َ ] (اِخ ) ابن مالک از خوارج نهروان است . رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 571 شود.
زرعة. [ زُ ع َ ] (اِخ ) ابن مسلم بن جرهد اسلمی ، از روات حدیث است . (منتهی الارب ).
ضراءة. [ ض َ ءَ ] (ع مص ) آزمند و حریص گردیدن . (منتهی الارب ).
ضراح . [ ض ِ ] (اِخ ) موضعی است ، و در اخبار نام آن آمده است . (معجم البلدان ).
ضراح . [ ض ِ ] (ع مص ) لگد زدن . (منتهی الارب ).
ضراح . [ ض َ ح ِ ] (ع اِ فعل ) اَضرح . دور کن و بینداز. (منتهی الارب ).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۳ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.