 
        
            عثمان 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʽṮMAN 
    
							
    
								
        عثمان . [ ع ُ ] (اِخ ) ابن  عبداﷲبن  الحسن  الکرمانی  مکنی  به  ابومحمدو معروف  به  شیخ  صفی  الدین . عالمی  متورع  و متبحر بود. به  حجاز و عراق  مسافرت  کرد و با شیخ  شهاب الدین  سهروردی  مصاحبتی  داشت . در حدیث  و تصوف  و کلام  و ادبیات  وجز آن  کتابها نوشته  است . او راست : الکنز الخفس  من  اختیارات  الصفی . او 104 سال  بزیست  و 50 سال  در جامع سنقری  شیراز خطبه  خواند. وی  مردی  صاحب  کشف  و فراست  بوده  و حکایتها از او نقل  کنند. (از شدالازار ص  400).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۱۰۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        عثمان . [ ع ُ ] (اِخ ) ابن  محمدبن  خالدبن  زبیربن  العوام  معروف  به  عثمان  الزبیری . در مدینه  بهمراهی  محمدبن  عبداﷲبن  حسن  بر منصور عباسی  خروج ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عثمان . [ ع ُ ](اِخ ) ابن  مظعون بن  حبیب بن  وهب  الجمحی  مکنی  به  ابوالسائب . صحابی  و از حکماء عرب  جاهلیت  بود. وی  سیزدهمین مردی  است  که  اسلام...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        این مقاله شامل فهرستی از رهبران سلسله عثمانی ، سلاطین و سپس جانشینان امپراتوری عثمانی ، تا زمان لغو سلطنت در نوامبر 1922 و سپس لغو خلافت در مارس 1924 ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        آل عثمان . [ ل ِ ع ُ ] (اِخ ) پادشاهان  ترکیه  که  از سال  699 تا سال  1342 هَ .ق  . در آسیای  صغیر سلطنت  داشته اند. مؤسس  این  سلسله  که  به  نام ا...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ام عثمان . [ اُم ْ م ِ ع ُ ] (ع  اِ مرکب ) مار. (از المرصع).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ام عثمان . [ اُم ْ م ِ ع ُ ] (اِخ ) نام  چند تن  از زنان  صحابی  بوده . رجوع  به  الاصابة فی  تمییز الصحابة ج 8 ص 258 و ریحانة الادب  ج 6 ص 226 و خیرا...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عثمان سرا. [ ع ُ س َ ] (اِخ ) ده  کوچکی  است  از دهستان  لنگا شهرستان  تنکابن ، واقع در 31 هزارگزی  جنوب  خاوری  تنکابن  و 4 هزارگزی  جنوب  راه  شوسه ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عثمان کلا. [ ع ُک َ ] (اِخ ) دهی  است  از دهستان  کلاردشت  بخش  مرکزی  شهرستان  نوشهر، واقع در پنج  هزارگزی  خاور حسن کیف  کنار راه  شوسه ٔ حسن کیف  ب...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        شاه  عثمان . [ ع ُ ] (اِخ ) قاتل  شهاب الدین  محمود و از اقربای  وی  بود. (از حبیب  السیر چ  تهران  ج  1 ص  420).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        حافظ عثمان . [ ف ِ ع ُ ] (اِخ ) یکی  از مشاهیر خوشنویسان . وی  در استانبول  نشو و نما یافت  و در شیوه ٔ خط از شیخ  حمداﷲ استاد خود درگذشت  و خط او دلر...