اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عجر

نویسه گردانی: ʽJR
عجر. [ ع َ ] (ع مص ) گردن تافتن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). || درگذشتن از بیم و مانند آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). به شتاب درگذشتن از بیم و مانند آن . (اقرب الموارد). || دنب برداشتن اسب در دویدن و به شتاب رفتن . || به شمشیر آهنگ کردن بر کسی . || برجستن خر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || بازداشتن قاضی کسی را از کاری . (منتهی الارب ) (آنندراج ). حجر کردن قاضی کسی را. (اقرب الموارد). || ستیهیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ستیهیدن بر کسی در گرفتن مال وی ، وبدین معنی جز مجهول استعمال نشود. (منتهی الارب ). || سر باز گردانیدن ستور به سوی دیگر بعد ازبرنشستن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
عجر. [ ع َ ج ِ / ع َ ج ُ ] (ع ص ، اِ) بند ساق و ذراع استوار و درشت . (منتهی الارب ). وظیف عجر؛ سخت و محکم . (اقرب الموارد).
عجر. [ ع ُ ج َ ] (ع اِ) ج ِ عُجرة. (منتهی الارب ). رجوع به عجرة شود.
عجر. [ ع َ ج َ ] (ع مص )درشت گردیدن و پرگوشت گشتن . || بزرگ شکم شدن . (منتهی الارب ). || درشت و فربه گردیدن اسب . (منتهی الارب ) (از اقرب...
آجر.[ ج ُ ] (معرب ، اِ) معرب آگور، از فارسی یا بگفته ٔ منتهی الارب یونانی . خشت پخته . آجور. آگور : خم رها کن ، که بود چاهی ژرف سر به آجر برآو...
آجر. [ ج ُ ] (از فرانسوی ، ص ، اِ) (از فرانسوی ِ آژور) مشبک . بسوراخ ، و آن را شبکه و سه پایه نیز گویند.- آجر زدن ؛ سه پایه دوختن و شبکه زدن .
آجر. [ ج َ ] (اِخ ) صورتی از هاجر، نام مادر اسماعیل علیه السلام .
آجر. [ ج ُرر ] (اِخ ) قریه یا محله ای از بغداد که چند تن از مشاهیر بنسبت بدان آجری لقب یافته اند، و آن را درب الاَّجر هم می گفته اند.
اجر. [ اَ ] (ع اِ) پاداش عمل . (منتهی الارب ). پاداش نیک . مزد. اجرت . مزد کار : بدرستی که او ضایع نمیگرداند اجر نیکوکاران را. (تاریخ بیهقی )....
اجر. [ اَ ج ُ ] (معرب ، اِ) (معرب آگور) لغتی است در آجر. خشت پخته . (منتهی الارب ). رجوع به آجر شود.
اجر. [ اُ ج ُ ] (معرب ، اِ) (معرب آگور) لغتی است در آجُر. خشت پخته . (منتهی الارب ). رجوع به آجر شود.
« قبلی صفحه ۱ از ۳ ۲ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.