اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عجر

نویسه گردانی: ʽJR
عجر. [ ع َ ] (ع مص ) گردن تافتن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). || درگذشتن از بیم و مانند آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). به شتاب درگذشتن از بیم و مانند آن . (اقرب الموارد). || دنب برداشتن اسب در دویدن و به شتاب رفتن . || به شمشیر آهنگ کردن بر کسی . || برجستن خر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || بازداشتن قاضی کسی را از کاری . (منتهی الارب ) (آنندراج ). حجر کردن قاضی کسی را. (اقرب الموارد). || ستیهیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ستیهیدن بر کسی در گرفتن مال وی ، وبدین معنی جز مجهول استعمال نشود. (منتهی الارب ). || سر باز گردانیدن ستور به سوی دیگر بعد ازبرنشستن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
آجر‌هایی‌ با ساختی ویژه که برای مصرف در شومینه کاربرد داشته، کمتر از چوب هوا را آلوده می‌کند. (به انگلیسی‌:biobrick)
به نوعی چیدن آجر به صورت پر کلاغی (کلاغ پر)به صورتی که نوک آنها بیرون کار قرار گیرد اطلاق میشد.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.