اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عسراء

نویسه گردانی: ʽSRʼʼ
عسراء. [ ع َ ] (ع ص ) مؤنث أعسر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). زنی که با دست چپ کار کند.(ناظم الاطباء). ج ، عُسر، عُسران . (اقرب الموارد).
- عسراء یَسَرة ؛ تأنیث أعسر یَسَر، و آن را عسراء یسراء نگویند. (از اقرب الموارد). زنی که با هر دو دست برابر کار میکند. (ناظم الاطباء).
|| عقاب عسراء؛ عقاب که پرهای نوک بال آن سپید باشد،و عقاب که پرهای جانب چپ آن بیشتر باشد نسبت به راست . (از منتهی الارب ). عقابی که در بالهای آن قوادم سپیدی باشد، و آنکه پرهای سمت چپ آن بیش از سمت راست باشد. (از اقرب الموارد). || (اِ) پر سفید نوک بال . (منتهی الارب ). قادمه ٔ سپیدرنگ . (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
اسرع . [ اَ رَ ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از سرعت . شتاب تر. بشتاب تر. زودتر. تندتر. تیزتر. چالاک تر. سریعتر. ازرع : و هو اسرع الحاسبین . (قرآن 62/6)...
اسرع . [ اَ رَ ] (اِ) مؤلف مؤید الفضلاءگوید: در نسخه ٔ طب بمعنی خون سیاوشان که هندش هیرادو کهی و رنگپت و بزبان اهل اردو، خون خرابا نامند...
اصرع . [ اَ رُ ] (ع اِ) ج ِ صَرْع . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به صَرْع شود. ج ِ صَرْع ، بمعنی گونه ای از گونه ها. (منتهی الارب ) (ق...
اسرع الحاسبین . [ اَ رَ عُل ْ س ِ ] (ع اِ مرکب ) سریعترین شمارگران . || (اِخ ) یکی از اسماء صفات باریتعالی : و هو اسرع الحاسبین . (قرآن 62/6...
علی اسرع الحال . [ ع َ لا اَ رَ عِل ْ ] (ع ق مرکب ) بشتاب . هرچه زودتر. سریعاً : چهره ٔ مقصود چون دولت و اقبال علی اسرع الحال روی به جانبش...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.