عشاری
نویسه گردانی:
ʽŠARY
عشاری . [ ع ُ ] (ص نسبی ) منسوب به ابوطالب محمدبن علی بن فتح بن محمدبن علی حربی ، مشهور به ابن العشاری بغدادی ، و آن لقب جد او بود. وی به سال 366 هَ .ق . متولد شد و در سال 451 درگذشت . (از اللباب فی تهذیب الانساب ). و رجوع به الانساب سمعانی شود.
واژه های همانند
۲۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
عشاری . [ ع َری ی ] (ع اِ) ج ِ عَشراویّة. رجوع به عشراویة شود.
عشاری . [ ع ُ ری ی ] (ع ص ) هر چیز که درازای آن ده ذراع باشد. (ناظم الاطباء): ثوب عشاری ؛ پارچه ٔ ده دستی . (منتهی الارب ). پیراهنی که طول ...
عشاری . [ ع ُ ری ی ] (اِخ ) نام او حسین بن علی بن حسن بن محمد عشاری است . وی فقیه و اصولی و از اهالی بغداد بود. بسال 1150 هَ .ق . متولد شد و...
حسین عشاری . [ ح ُس َ ن ِ ع َش ْ شا ] (اِخ ) ابن علی بن حسن بن محمدبن فارس عشاری بغدادی شافعی ملقب به نجم الدین و مکنی به ابوعبداﷲ فقیه ...
اشاری. [ ا ِ ] (ص نسبی). حاوی اشارات/اشاره ها. ||تفسیر اشاری، حاوی اشاراتی خفی؛ اما آشکار برای ارباب سلوک، و نیز تاملاتی است که به ذهن مفسر عارف خطور ...
اشاری . [ اَ را / اُ را ] (ع ص ، اِ) ج ِ اَشْران .
اشعری . [ اَ ع َ ](ص نسبی ) منسوب به اشعر. رجوع به اشعر شود. || منسوب به فرقه ٔ اشاعره . رجوع به اشاعره شود.
اشعری . [ اَ ع َ ] (اِخ ) ابوالحسن . رجوع به ابوالحسن اشعری شود.
اشعری . [ اَ ع َ ] (اِخ ) ابوجعفر احمدبن عیسی بن عبداﷲبن سعدبن مالک بن احوص بن مالک اشعری . از فرزندان جماهربن اشعر بود که در قم میزیست و ...
اشعری . [ اَ ع َ ] (اِخ ) ابوجعفر محمدبن احمدبن یحیی بن عمران . از علمای شیعه بود. او راست : کتاب الجامع. کتاب النوادر. کتاب ما نزل من القرآن ...