 
        
            علی 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʽLY 
    
							
    
								
        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  رجاء، ملقب  به  شرف الدین . وی  در سلک  وزیران  طغرل بن  محمدبن ملکشاه  به  شمار می رفت  و چون  مردی  نالایق  بود طغرل  عزم  عزل  او کرد. اما پیش  از عزل  کردن  وی  روزگار سلطنتش به  سر آمد و شرف الدین  علی  به  آذربایجان  رفت  و جزء ملازمان  سلطان  داوودبن  محمود گردید. و هنگامی  که  خوارزمشاه  به  عراق  لشکر کشید وی  کشته  شد. (از دستورالوزراء خوندمیر ص  209) (از حبیب  السیر چ  خیام  ج 2 ص 521).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۵,۷۹۴ مورد، زمان جستجو: ۱.۸۳ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  زیاد تونسی ، مکنی  به  ابوالحسن . رجوع  به  علی تونسی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  زیدبن  ابی ملیکة زهیربن  عبداﷲبن  جدعان ، مکنی  به  ابوالحسن  و مشهور به  ابن  جدعان . وی  فقیه  و نابینا بود و روایت  حدیث ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  زیدبن  حسن  شظبی  صریمی  صنعانی . رجوع  به  علی  صنعانی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  زیدبن  محمدبن  حسین بن  سلیمان بن  أیوب  انصاری أوسی  خزیمی  بیهقی  شافعی ، مکنی  به  ابوالحسن . رجوع  به  علی  بیهقی  و ظ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  زیل ، مکنی  به  ابوالحسن ، علی بن  سهل  طبری . کاتب  مازیاربن  قارن  است . وی  چون  به  دست  خلیفه  مسلمانی  گرفت ، مقرب  شد...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  زین . در عجایب  البلدان  خاطره ای  از وی  درباره ٔ کوه  دماوند ذکرشده  است . رجوع  به  حبیب  السیر چ  خیام  ج 4 ص 674 شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  زین العابدین بن  هاشم  عراقی  حسینی  فاسی ، مکنی  به  ابوالحسن . رجوع  به  علی  عراقی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  زین  نصرانی . او راست : کتاب  الاَّداب  و الامثال  علی  مذاهب  الفرس  و الروم  و العرب . (از الفهرست  ابن الندیم ). اما احتم...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  ساعاتی ، علی بن  رستم بن  هردوز، مشهور به  ابن  ساعاتی  و ملقب  به  بهاءالدین  و مکنی  به  ابوالحسن . رجوع  به  ابن  ساعاتی ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  ساعی ، علی بن  أنجب بن  عثمان بن  عبداﷲبن  عبیداﷲبن  عبدالرحیم  بغدادی  خازن  شافعی ، مشهور به  ابن  ساعی  و ملقب  به  تاج ...