اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عمارة

نویسه گردانی: ʽMAR
عمارة. [ ع ُ رَ ](اِخ ) ابن یحیی بن عماره ٔ حسنی ، مکنی به ابوطاهر. ادیب و شاعر قرن ششم هجری . رجوع به عماره ٔ حسنی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۵۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
امارة. [ اَم ْ ما رَ ] (ع ص ) مؤنث اَمّار. بسیار فرماینده . بسیار امرکننده . کثیرالامر. (اقرب الموارد). برانگیزاننده به بدی . (فرهنگ فارسی معی...
اماره . [ اِ رَ / رِ ] (اِ) شماره و حساب . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (فرهنگ سروری ). اَمار.اوار. آماره . اواره . (شرفنامه ٔ منیری ) : اگر خواهی ...
آماره . [ رَ / رِ ] (اِ) آمار.
یا استاتیستیک (statistic) در علم آمار به معنی خصوصیاتی است که از مطالعه واحد نمونه بدست آمده است. در مقابل پارامتر وجود دارد که خصوصیاتی را نشان میدهد...
خیط عماره . [ خ َ ع َ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آسیاب بخش هندیجان شهرستان خرمشهر، واقع در 50 هزارگزی شمال باختری هندیجان کنار راه اتوم...
دار عماره . [ رُ ع ُ رَ ] (اِخ ) نام دو نقطه از شهر بغداد، یکی در شارع المخرم ، در مشرق بغداد که منسوب به عمارةبن ابی خطیب است . دیگری در مغ...
آماره گیر. [ رَ / رِ ] (نف مرکب ) آمارگیر. نویسنده . مُحاسب . مستوفی .
ابن عماره . [ اِ ن ُ ع ُ رَ ] (اِخ ) رجوع به حمزةبن حبیب الزیات شود.
اماره گیر. [ اِ رَ / رِ ] (نف مرکب ) آمارگیر. امارگیر. رجوع به آمارگیر و آنندراج شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ صفحه ۹ از ۱۶ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.