اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فدایی

نویسه گردانی: FDʼYY
فدایی . [ ف ِ / ف َ ] (ص نسبی ) رجوع به فدائی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
فدائی . [ ف ِ / ف َ ] (از ع ، اِ) آنکه جان خود را برای جان دیگری از دست دادن خواهد. (یادداشت بخط مؤلف ). کسی را گویند که دانسته مرتکب امری ...
فدائی . [ ف ِ / ف َ ] (اِخ ) لقب گروهی از پیروان حسن صباح . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به اسماعیلیه شود.
فدائی . [ ف َ ] (اِخ ) استرآبادی (یا تبریزی ). رجوع به فدائی تبریزی شود.
فدائی . [ ف َ ] (اِخ ) تبریزی . از شعرای گمنام قرن نهم هجری است . در مجالس النفائس آمده است : سیدزاده ای است و همراه پدر به زیارت مکه مشر...
فدائی . [ ف َ ] (اِخ ) تهرانی اسمش محمودبیگ از ایل تکلو است . لباس فقر پوشید و به اصفهان مهاجرت کرد و در آنجا نزد افورلوخان ماند. نصرآبادی شع...
فدائی . [ ف َ ] (اِخ ) طهرانی . رجوع به فدائی تهرانی شود.
فدائی . [ ف َ ] (اِخ ) کرمانی . از معاصران آذر بیگدلی است . آذر نویسد: اسمش حاج محمد و از اهل دارالامان کرمان است . صحبتش اتفاق افتاد. طبع رو...
فدائی . [ ف َ ] (اِخ ) یزدی ، اسمش سیدیحیی پسر میرزا محمدعلی وامق بن سیدمحمدباقر طباطبائی ، از جانب مادر یزدی بود. وفاتش به سال 1355 هَ . ق ....
فدائی لاهیجی . [ ف َ ی ِ لا ] (اِخ ) رجوع به فدائی لاهیجانی شود.
فدائی لاهیجانی . [ ف َ ی ِ لا ] (اِخ ) از شعرای همزمان شاه اسماعیل صفوی است . هدایت نویسد: خلف الصدق شیخ محمد لاهیجی شارح گلشن راز شبستری ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.