اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فیروز

نویسه گردانی: FYRWZ
فیروز. (اِ) نام روز سیُم از خمسه ٔ مسترقه ٔ سالهای ملکی . (برهان ). رجوع به پیروز شود. || (ص ) پیروز. (فرهنگ فارسی معین ). مظفر و منصور و آنکه حاجاتش برآمده باشد. (برهان ) :
چو تاج بزرگی به سر برنهاد
چنین گُرد بر تخت فیروز باد.

فردوسی .


کسی باشد از بخت فیروز و شاد
که باشد همیشه دلش پر ز داد.

فردوسی .


به فیروز بخت شه افراسیاب
کنم دشت ایران چو دریای آب .

فردوسی .


لب بخت فیروز را خنده ای
مرا نیز مروای فرخنده ای .

عنصری .


عقیقین ِلبش فیروز گشته
جهان بر حال او دلسوز گشته .

فخرالدین اسعد.


دولت فیروز و رأی روشن و بخت جوان
همت والا و عزم فرخ و امر روان .

عبدالواسع جبلی .


- ترکیب ها :
- فیروزآباد . فیروز آمدن . فیروزان . فیروزاختر. فیروزبخت . فیروزبختی . فیروزبهرام . فیروزپی . فیروزجاه . فیروزجرد. فیروزجنگ . فیروزحال .فیروزرام . فیروزرای . فیروزرایی . فیروزسالار. فیروز شدن . فیروزفال . فیروزفالی . فیروز کردن . فیروزکلا. فیروزکوه . فیروزگرد. فیروز گردیدن . فیروز گشتن . فیروزمند. فیروزمندی . فیروزنین . فیروزه . فیروزی . رجوع به هریک از این کلمات شود. و با کلمات بهر و رزم و روز و طالع و عزم و نوش نیز آید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
فیروز. (اِخ ) نام چند تن ازشاهان و شاهزادگان و نجبای ایران در زمان ساسانیان و دیگر ادوار پیش از اسلام است . رجوع به پیروز شود.
فیروز. (اِخ ) مطابق روایات مورخان اسلامی ازجمله ثعالبی ، نام یکی از پادشاهان سلسله ٔ اشکانی است ولی ظاهراً در این نام از چند جهت اشتباه ...
فیروز. (اِخ ) ابوعبداﷲ. رجوع به فیروز دیلمی شود.
فیروز. (اِخ ) ابولؤلؤ. رجوع به ابولؤلؤ شود.
فیروز. (اِخ ) مکنی به ابومخلد. او را الیاس نیز گفته اند. تابعی است . (یادداشت مؤلف ).
فیروز. (اِخ ) دهی است از بخش لنگه ٔ شهرستان لار که در شوره زار واقع و دارای پانزده تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
فیروز. (اِخ ) دهی است از بخش ساردوئیه ٔ شهرستان جیرفت که دارای 25 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
فیروز. (اِخ ) دهی است از بخش حومه ٔ شهرستان مشهد که دارای 36 تن سکنه است . آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و بنشن است . آن را اهالی ،...
رخ فیروز. [ رُ ] (اِ مرکب ) نام روز هفتم است از ماههای ملکی . (فرهنگ نظام ). و رجوع به رخ فروز شود.
ده فیروز. [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رابر بخش بافت شهرستان سیرجان . واقع در 36هزارگزی خاور بافت . سکنه ٔ آن 152 تن . آب آن از قنات ...
« قبلی صفحه ۱ از ۵ ۲ ۳ ۴ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.