قاف
نویسه گردانی:
QAF
قاف . (اِ) حرفی است از حروف تهجی . اسم حرف «ق ». رجوع به «ق » شود.
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
قعف . [ ق َ ] (ع مص ) از بیخ برکندن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). گویند: قعف النخلة؛ استأصلها. (اقرب الموارد). || خوردن آنچه در آوند است ...
قعف . [ ق َ ع َ ] (ع مص ) از بیخ برافتادن یا از پای برافتادن دیوار. فعل آن از باب سمع است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).