اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قرة

نویسه گردانی: QR
قرة. [ ق ِرْ رَ ] (ع اِ) سرما. (منتهی الارب ) (آنندراج ). برد. (اقرب الموارد). || خنکی . سرما. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ما اصاب الانسان و غیره من البرد. (اقرب الموارد). || گویند: ذهبت قرّتها؛ یعنی هنگامی که در آن بیماری می آید. (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۳۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۹ ثانیه
غره چی . [ غ َ رَ / رِ ] (ص ) کولی . غربال بند. کوچ و بلوچ . چینگانه . قره چی . غرچه . لولی . حرامی . صورتی از غرچه است . رجوع به مدخل های مذکور...
قره آتلو. [ ق َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان سراجو از بخش مرکزی شهرستان مراغه واقع در 16500 گزی شمال خاوری راه ارابه رو مراغه به قره آغاج . م...
قره آریه . [ ق َ رَ ی ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان خرق بخش حومه ٔ شهرستان قوچان واقع در 40 هزارگزی شمال باختری قوچان و سر راه مالرو خرق به شیر...
قره آغاج . [ ق َ رَ ] (ترکی ، اِمرکب ) ۞ درخت نارون . (السنه ٔ ترکیه و فرانسویه نک لغتی ). رجوع به نارون شود.
قره آغاج . [ ق َ رَ ] (اِخ ) (کوه ...) در شمال غربی خوار و شمال ورامین قرار گرفته و محل نشو و نمای سن است . این حشره غالباً از این کوه برخ...
قره آغاج . [ ق َ رَ ] (اِخ ) قره آقاج . دهی است جزء دهستان خرقان غربی بخش آوج شهرستان قزوین واقع در 48 هزارگزی خاور آوج . موقع جغرافیایی آن...
قره آغاج . [ ق َ رَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش کرج شهرستان تهران . سکنه ٔ آن 42 تن . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
قره آغاج . [ ق َ رَ ] (اِخ )دهی از دهستان رودقاب بخش مرکزی شهرستان مرند واقع در 19 هزارگزی جنوب خاوری مرند و 4 هزارگزی خط آهن مرند به تبری...
قره آغاج . [ ق َ رَ ] (اِخ ) قره آقاج . ده مخروبه ای است از بخش مرکزی شهرستان گنبدقابوس در 70000 گزی خاوری داشلی برون . موقع جغرافیایی آن ک...
قره آغاج . [ ق َ رَ ] (اِخ ) قره آقاج . دهی است مرکز بخش قره آغاج و دهستان چهاراویماق از شهرستان مراغه واقع در 77 هزارگزی جنوب خاوری مراغه ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.