اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قشم

نویسه گردانی: QŠM
قشم . [ ق ُ ] (ع اِ) ج ِ قشیم . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قشیم شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
قشم . [ ق َ ش َ ] (ع اِ)غوره ٔ سپید دراوچه ۞ و جز آن که شیرین میشود. و به سکون شین نیز خوانده شده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). البسر ...
قشم . [ ق َ ] (ع اِ) آب راهه بر زمین . (منتهی الارب ). مسیل آب در زمین . (اقرب الموارد). || غوره ٔ سپید دراوچه ۞ و جز آن که شیرین می شود....
قشم . [ ق ِ ] (ع اِ) سرشت که مردم بر آن آفریده . (منتهی الارب ). طبیعت . (اقرب الموارد). || آب راهه ٔ تنگ در رودبار یا در زمین ، یا آب راهه ...
قشم . [ ق ِ ] (اِخ ) (جزیره ٔ...) ناحیه ای است از حکومت بنادر در 40 کیلومتری بندرعباس و مهمترین و بزرگترین ِ جزایر خلیج فارس ، طول 143،عرض 18...
قشم . [ ق ِ ] (اِخ ) یکی از بخشهای شهرستان بندرعباس ، همچنین نام جزیره و قصبه ٔ مرکز جزیره ای است . بخش قشم از 5 جزیره به شرح زیر تشکیل ش...
قشم . [ ق ِ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکزی بخش و جزیره ٔ قشم از شهرستان بندرعباس که در 24000 گزی جنوب بندرعباس در انتهای خاوری جزیره واقع شده است ....
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
جزیره ٔ قشم . [ ج َ رَ ی ِ ق ِ ] (اِخ ) این جزیره در سی هزارگزی جنوب بندرعباس واقع شده و از بزرگترین و مهمترین جزایر خلیج فارس است و از قریه...
دیر در لغت به معنی عبادتگاه و دیرستان بجای گفته می شود که دارای معبدی بزرگ بوده که این نشانه قدست این روستا قبل ازاسلام اشاره دارد دیرستان در زمان های...
میرزاقشم شم. [ ق َ ش َ ش َ ] (اِخ ) شاعر اصفهانی اوایل قرن چهاردهم هجری است . وی را مهازلات زیبائی است و به جنگ صادق ملارجب می رفته است . چنانکه در دو...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.