اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کس

نویسه گردانی: KS
کس . [ ک ُس س ] (معرب ، اِ) مأخوذ از کس فارسی و به معنی آن . ج ، اکساس ، گویند مولده است . (ناظم الاطباء). شرم زن و هو لیس من کلامهم انما هو مولد. (منتهی الارب ). عضو مخصوص زنان است و کسوس جمع آن اسچ و این معرب کس فارسی به تخفیف است . (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۱ ثانیه
عشق بازی زن با مرد به گونه ای که به آن مرد اجازه دهد کیرش را داخل کس وی کند٠ همخوابگی زن با مرد به گویش عامیانه٠
شفته کس. ("ش" با آوای زیر، "ف" با آوای زیر، "ک" با آوای زیر)، (ا)، (زبان مازنی)، کس خل.
مهره ای است که گویا از بقایای جانوران دریا گرفته و نرم تنان بدست آید و آن را درجزء نظر قربانی برای جلوگیری از چشم زدن به کودکان می آویزند. (لغات عامیا...
کس گفتن همان کس شعر گفتن است که از اواخر دهه 70 شمسی به اصطلاحات عامیانه راه پیدا کرد و در کل به معنی یاوه سرایی و سخنان مهمل و بیهوده گفتن است. همچنی...
وسیله است شبیه آلت تناسلی زنان که با سفال در قدیم می ساختند و مردان از آن وسیله برای ارضاء شهوت استفاده می کردند . الآن این وسیله را از سیلیکون یا پلا...
کُس کردن. (کُس + کردن) اصطلاحی است عامیانه و بسیار تحقیر آمیز، با تداول زیاد در گفتگوهای جنسی مابین جوانان، بمعنی جماع کردن یک مرد با یک زن از راه محب...
کس خرنه . ( فارسی )، بی عرضه، پخمه، احمق، کسی که از فرط بی عرضگی در کس خر می نهد. توجه: کسقرنه (کُسْ‌قَرنِه درست است) قرن بر وزن وزن، از بیماری...
کسی که مادربزرگش جنده است.
کس بی مو کنایه از امری غیر معمول و غیر طبیعی است. در فرهنگ عامیانه و در میان افرادی که عفت در کلام ندارند استفاده میگردد به صورت ایراد کس بی مو گر...
کس کابوس [ ک ُ ] رویای غیر صادقه، خواب آشفته و مالیخولیایی که تعبیر در آن نیست.
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۷ ۶ ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.