کعل
نویسه گردانی:
KʽL
کعل . [ ک َ ] (ع اِ) گوه . (منتهی الارب ) (از تاج العرس ). || سرگین هر حیوان بعد از تغوط و انداختن غائط. (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). || آنچه از چرک و ریم که به خایه ٔ تکه چسبیده باشد. (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ). || (ص ) مرد پستک سیاه فام . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ).کُعَل . || شبان ناکس و فرومایه . (منتهی الارب ). || خرمای بهم چسفیده . || مالدار زفت و بخیل . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ).
واژه های همانند
۳۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
کال گراو. [ گ ِ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان قلعه حمام بخش جنت آباد شهرستان مشهد واقع در34هزارگزی شمال باختری صالح آباد. جلگه و معتدل است و ...
لوکک کال . [ ک َ ] (سانسکریت ، اِ) تاریخ الجماعة. رجوع به ماللهند بیرونی ص 207 و 229 شود.
کال هوای . [ ] (هندی ، اِ)اسم هندی هلیله ٔ کابلی است . (فهرست مخزن الادویه ).
کال کندیل . [ ک ُ ] (اِخ ) ۞ دستوردان یونانی که در 1424 م . در آتن متولد شد و در 1511 م . درگذشت .
کال آقایه . [ ی َ ] (اِخ ) دهی است از صالح آباد بخش جنت آباد شهرستان مشهد ودر 9هزارگزی شمال خاوری صالح آباد سر راه مالرو عمومی صالح آباد به ...
کال و کدو. [ ل ُ ک َ ] (ص مرکب ، از اتباع ) بس خام . سخت نارس . ناپخته .
کال و کول . [ ل ُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) رجوع به کال و «کال و کدو» شود.
کال پرنده . [ پ َ رَ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پساکوه بخش کلات شهرستان دره گز و 40هزارگزی جنوب خاوری کبودگنبد واقع است . کوهستانی و معت...
کال چوقکی . [ ق َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پائین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد واقع در 50هزارگزی شمال باختری فریمان و چهارهزارگزی خاور...
کال ایمانی . (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش مانه شهرستان بجنورد و در 50هزارگزی شمال باختری مانه و 7 هزارگزی شمال مالرو عمومی مجیدآب...