اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گذاری

نویسه گردانی: GḎʼRY
گذاری . [ گ ُ ] (ص نسبی ) گذرنده . عبورکننده :
چه آن سوگند و چه باد گذاری
چه آن زنهار و چه ابر بهاری .

(ویس و رامین ).


مرا تنها بماند ایدر به خواری
چو خان رهگذر مرد گذاری .

(ویس و رامین ).


نگر تا هیچگونه غم نداری
که تیمار جهان باشد گذاری .

(ویس و رامین ).


چرا از بهر آن اندوه داری [ از بهر جهان ]
که هست ایدر جهان چون تو گذاری .

(ویس و رامین ).


دریغا آن همه امیدواری
که شد ناچیز چون باد گذاری .

(ویس و رامین ).


|| (حامص ) بصورت ترکیب های ذیل آید و معنی حاصل مصدر دهد:
ترکیب ها:
- تاج گذاری . روزگذاری . ریل گذاری . مرهم گذاری . واگذاری . رجوع به هر یک از این مدخل ها شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
صحه گذاری . [ ص ِح ْ ح َ / ص َح ْ ح َ گ ُ ] (حامص مرکب ) صحة گذاشتن . رجوع به صحة گذاشتن و رجوع به صح شود.
خواب گذاری . [ خوا / خا گ ُ ] (حامص مرکب ) عمل خواب گذاردن . (یادداشت مؤلف ). || مُعَبِّری . (یادداشت مؤلف ). رجوع به خواب گزاری شود.
آسان گذاری . [ گ ُ ] (حامص مرکب ) سماحت .مسامحه . تسامح . مسامحت . مساهله . اغماض : به آسان گذاری دمی میشمارکه آسان زیَد مرد آسان گذار.نظامی .
قانون گذاری . [گ ُ ] (حامص مرکب ) وضع کردن قانون . عمل قانون گذار.
نشانه گذاری . [ ن ِ ن َ / ن ِ گ ُ ] (حامص مرکب ) علامت گذاری .
پایه گذاری
پایین گذاری. (رایانه) دریافت و یا بارگیری یک سند رقمی* (مربوط به یک متن، صدا و یا تصویر) از یک رایانه و یا یک تارنمای سرویس دهنده در فضای مجازی. متردا...
وصیت نامه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۵ ۴ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.