گذاری . [ گ ُ ] (ص نسبی ) گذرنده . عبورکننده
: چه آن سوگند و چه باد گذاری
چه آن زنهار و چه ابر بهاری .
(ویس و رامین ).
مرا تنها بماند ایدر به خواری
چو خان رهگذر مرد گذاری .
(ویس و رامین ).
نگر تا هیچگونه غم نداری
که تیمار جهان باشد گذاری .
(ویس و رامین ).
چرا از بهر آن اندوه داری [ از بهر جهان ]
که هست ایدر جهان چون تو گذاری .
(ویس و رامین ).
دریغا آن همه امیدواری
که شد ناچیز چون باد گذاری .
(ویس و رامین ).
|| (حامص ) بصورت ترکیب های ذیل آید و معنی حاصل مصدر دهد:
ترکیب ها:
-
تاج گذاری . روزگذاری . ریل گذاری . مرهم گذاری . واگذاری . رجوع به هر یک از این مدخل ها شود.