اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گرگ

نویسه گردانی: GRG
گرگ . [ گ َ ] (ص ) حیوانی را گویند که گر داشته باشد یعنی جرب داشته باشد و آن جوششی است با خارش بسیار. (برهان ) (آنندراج ). با اول مفتوح کسی را و چهارپائی را گویند که «گر» برآورده باشند. (جهانگیری ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
گرگ دان . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نودان بخش کوه همره نودان شهرستان کازرون واقع در 9000گزی شمال خاور نودان و در دامنه . دارای 1...
گرگ کهن . [ گ ُ گ ِ ک ُ هََ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آزموده کار. (مجموعه ٔ مترادفات ص 9).
گرگ ویزه . [ گ ُ زَ / زِ ] (ص مرکب ) چیزی به رنگ گرگی و آن خاکستری است . ۞ (آنندراج ).
گرگ میشی . [ گ ُ ] (حامص مرکب ) ظاهر خوب و باطن بد داشتن ، همچون منافقان . (از آنندراج ). رجوع به گرگ میش شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
گرگ ربائی . [ گ ُ رُ ] (حامص مرکب ) ربودن بسان گرگ . مانند گرگ حمله بردن . || مجازاً، غارت . تاراج : قبایل ترکان ... از اطاعت و انقیاد او من...
گرگ حیدر. [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالا شهرستان نهاوند، واقع در 15000گزی جنوب نهاوند و 6000گزی جنوب شوسه ٔ نهاوند به ملایر و بروجرد....
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
گرگ یوسف . [ گ ُ گ ِ س ُ ] (اِخ ) گرگی که برادران یوسف آن را به خوردن یوسف متهم کردند. و داستان آن چنان است که فرزندان یعقوب بر برادر...
پیلان گرگ . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان کرزان رود شهرستان تویسرکان . واقع در 6 هزارگزی باختر تویسرکان و 2 هزارگزی راه شوسه ٔ تویسرکان بکرمان...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۸ ۷ ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.