مسافح
نویسه گردانی:
MSAFḤ
مسافح . [ م ُ ف ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مسافحة. زانی . پلیدکار. رجوع به مسافحة شود.
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
مسافة. [ م َ ف َ ] (ع اِ) مسافت . سیفة. دوری راه و دوری میان دو منزل . (دهار). بعد و فاصله . ج ،مَساوف و مشهور چنین است که مسافة مقداری است ...
مصافح . [ م ُ ف ِ ] (ع ص ) مردی که زنا کند با هر زنی ، اصیل باشد یا کنیزی . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). مردی که زنا کند با زنی ، خواه آزاد با...
مصافة. [ م ُ صاف ْ ف َ ] (ع مص ) صف بسته ایستادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). صف بسته ایستادن در جنگ . (ناظم الاطباء). با قوم صف کشیدن . (تاج ...
مصافح الملائکة. [ م ُ ف ِ حُل ْ م َ ءِ ک َ ] (اِخ ) لقب عمران بن حصین . (یادداشت مؤلف ). رجوع به عمران بن حصین شود.