مسافة
نویسه گردانی:
MSAF
مسافة. [ م َ ف َ ] (ع اِ) مسافت . سیفة. دوری راه و دوری میان دو منزل . (دهار). بعد و فاصله . ج ،مَساوف و مشهور چنین است که مسافة مقداری است از زمینی چنانکه گویند: بیننا مسافة میل ؛ یعنی زمین به مساحت یک میل ، و گویند بیننا مسافة شهر؛ یعنی بین ما زمینی است که پیمودن آن یک ماه به طول می انجامد، و این کلمه مأخوذ از سوف است به معنی بوئیدن . (اقرب الموارد). دوری بیابان ، و این مأخوذ است از سَوف به معنی بو گرفتن ، چون راهبر در بیابان راه گم می کند خاک آنجا گرفته می بوید و معلوم می کند که در راه راست است یا راه را گم کرده ، پس به کثرت استعمال نام دوری میان منازل و غیره شد. (غیاث ). و رجوع به مسافت شود.
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
مسافح . [ م ُ ف ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مسافحة. زانی . پلیدکار. رجوع به مسافحة شود.
مصافة. [ م ُ صاف ْ ف َ ] (ع مص ) صف بسته ایستادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). صف بسته ایستادن در جنگ . (ناظم الاطباء). با قوم صف کشیدن . (تاج ...
مصافح . [ م ُ ف ِ ] (ع ص ) مردی که زنا کند با هر زنی ، اصیل باشد یا کنیزی . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). مردی که زنا کند با زنی ، خواه آزاد با...
مصافح الملائکة. [ م ُ ف ِ حُل ْ م َ ءِ ک َ ] (اِخ ) لقب عمران بن حصین . (یادداشت مؤلف ). رجوع به عمران بن حصین شود.