گفتگو درباره واژه گزارش تخلف مصلی نویسه گردانی: MṢLY مصلی . [ م َ لی ی ] ۞ (ع ص ) در آتش افکنده شده و بریان شده . (از اقرب الموارد). بریان شده و کباب شده و در آتش افکنده شده و برشته شده و سوخته شده . (ناظم الاطباء). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه واژه معنی مصلی مصلی . [ م ِ لا ] (ع اِ) پای دام .(یادداشت مؤلف ). پادام . ج ، مصالی . (مهذب الاسماء). مصلی مصلی . [ م ُ ص َل ْ لی ] (ع ص ) نمازگزار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نمازکننده . (مهذب الاسماء). نمازگزارنده . (غیاث ). نمازخوان . (... مصلی مصلی . [ م ُ ص َل ْ لا ] (ع اِ) موضع نماز و دعا. ج ، مصلیات . (ناظم الاطباء). نمازگاه و جای نماز گزاردن . (آنندراج ) (غیاث ). نمازگاه . (دهار). جای... مصلی مصلی . [ م ُ ص َل ْ لا ] (اِخ ) عیدگاه شیراز. (ناظم الاطباء). عیدگاه شیراز که آن جای بغایت خوش و خرم و سیرگاه است . (از غیاث ) (آنندراج ). مص... مصلی دوز مصلی دوز. [ م ُ ص َل ْ لا ] (نف مرکب ) نجاد. که دوختن سجاده پیشه دارد. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به مصلی و مصلا و سجاده شود. مصلی گاه مصلی گاه . [ م ُ ص َل ْ لا ] (اِ مرکب ) جای نماز. محل نماز گزاردن . مسجد یا جایی دیگر که در آن نماز خوانند. (از یادداشت مؤلف ) : نقل است که ... قره مصلی قره مصلی . [ ق َ رَ م ُ ص َل ْ لا ] (اِخ ) دهی از دهستان سملقان بخش مانه ٔشهرستان بجنورد واقع در 30 هزارگزی جنوب باختری مانه و سر راه شوسه ٔ... باغ مصلی باغ مصلی . [ غ ِ م ُ ص َل ْ لا ] (اِخ ) باغی بوده است به هرات : [ بابر میرزا ] ماه صیام [ 860 ] ... عید کرده از باغ مصلی به باغ مختار خرا... مثلی مثلی . [ م ُ لا ] (ع ص ) مؤنث امثل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). مؤنث امثل ، زن بهتر و سزاوارتر به موافقت . (ناظم الاطباء). و ... مثلی مثلی . [ م ِ لی ی ] (ص نسبی ) منسوب به مِثْل . (کشاف اصطلاحات الفنون ). رجوع به مِثْل شود. || در اصطلاح فقها چیزی است که مثل آن بدون ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود