گفتگو درباره واژه گزارش تخلف مظفر نویسه گردانی: MẒFR مظفر. [ م ُ ظَف ْ ف َ] (اِخ ) معروف به مولا مظفر. به نام قاسم بن محمد ۞ منجم . او راست : تنبیهات المنجمین که به سال 1031 برای شاه عباس تألیف کرده است .وی منجم دربار بود. (از یادداشتهای مرحوم دهخدا). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه واژه معنی مظفر مظفر. [ م ُ ظَف ْ ف َ ] (اِخ ) صلاح الدین یکی از ممالیک بحری است . رجوع به صلاح الدین و ترجمه ٔ تاریخ طبقات سلاطین اسلام ص 72 شود. مظفر مظفر. [ م ُ ظَف ْ ف َ ] (اِخ ) محمدبن عبداﷲبن محمدبن مسلمة تجیی . از علماء اندلس بود و به مظفر و ابن افطس شهرت داشت . وی حاکم بطلیوس بود که... آل مظفر آل مظفر. [ ل ِ م ُ ظَف ْ ف َ ] (اِخ ) سلسله ای از فرمانروایان که از713 تا 795 هَ .ق . در فارس و کرمان و کردستان به استقلال فرمانروایی کرده ا... مظفر شاه مظفر شاه . [ م ُ ظَف ْ ف َ ] (اِخ ) نام دو تن ازسلاطین گجرات : 1 - مظفرشاه اول 799 هَ . ق . 2 - مظفرشاه ثانی 917 هَ . ق . (طبقات سلاطین لین ... مظفر غازی مظفر غازی . [ م ُ ظَف ْ ف َ رِ ] (اِخ ) سیمین پادشاه ایوبیان الجزیره است که از 628 تا 643 حکومت کرده است . (از طبقات سلاطین لین پول ص 68). مظفر هروی مظفر هروی . [ م ُ ظَف ْ ف َ رِ هَِ رَ ] (اِخ ) از شعرای معاصر سلمان ساوجی و متوفی به سال 728 هَ . ق . است . هدایت آرد: از معاصرین ملک معزالدی... ابن مظفر ابن مظفر. [ اِ ن ُ م ُ ظَف ْ ف َ ] (اِخ ) رجوع به ابوالحکم مغربی شود. حافظ مظفر حافظ مظفر. [ ف ِ م ُ ظَف ْ ف َ ] (اِخ ) قمی . یکی از مطربان و نغمه سرایان عهدشاه عباس . (ترجمه ٔ تاریخ ادبیات ایران ج 4 ص 88). حسن مظفر حسن مظفر. [ ح َس َ ن ِ م ُ ظَف ْ ف َ ] (اِخ ) رجوع به مظفر نجفی شود. عدل مظفر عدل مظفر. [ ع َ ل ِ م ُ ظَف ْ ف َ ] (اِخ ) عدالت مظفرالدین شاه قاجار، و این دو کلمه ماده تاریخ مشروطیت ایران است بحساب جُمَّل مطابق 1324... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۵ ۴ ۵ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود