اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

معز

نویسه گردانی: MʽZ
معز. [ م َ ع َ / م َ ] (ع اِ) بز. (ترجمان القرآن ) (نصاب الصبیان ). بز، خلاف ضَاءْن . (منتهی الارب ). بز که حیوان معروف است . (غیاث ) (آنندراج ). برخلاف ضأن و مؤنث استعمال می گردد و اسم جنسی است که واحدی از لفظ خود ندارد ج ، اَمعُز، مَعیز. واحد آن ماعَز. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : ثمانیة ازواج من الضأن اثنین و من المعز اثنین . (قرآن 144/6). || (اِخ ) (اصطلاح نجوم ) بزیچه . عیوق . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
معض . [ م ُ ع َض ض ] (ع ص ) کسی که شتران وی عَض ّ خورند. ج ، معضون . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)؛ بنوفلان معضون ؛ خداوند شتران عض خوارن...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
ماذ. (ع ص ) نیکو و خوش طبع زیرک . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نیکوروی خوش طبع زیرک که صحبت وی خنده آورد. (ناظم الاطباء).
لابیرنت. ا. (به انگلیسی: Labyrinth از یونانی: λαβύρινθος labyrinthos ) ماز (maze)، هزار تو ، هزارچم ، حلزونی و جز آن. ریشه این واژه در اساطیر یونان اس...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
احمد رحمت بر
۱۳۹۴/۰۳/۱۳ Iran
0
0

در توضیحات این واژه، بخشی از آیه‌ای از قرآن آورده شده است، ولی آن آیه به اشتباه به عنوان آیه ۱۴۴ سوره ۶ قرآن معرفی شده است در حالی که بخش یاد شده قسمتی از آیه ۱۴۳ سوره ۶ قرآن می‌باشد و نه آیه ۱۴۴.


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.