مکث
نویسه گردانی:
MKṮ
مکث . [ م َ / م ِ / م ُ /م َ ک َ ] (ع مص ) درنگ کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (ترجمان القرآن ). درنگ کرن و انتظار نمودن . مکیثی [ م ِ ک کی ثا ] . مِکّیثا. مُکوث . مُکثان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
مکث . [ م ِ / م ُ / م َ ] ۞ (ع اِمص ) درنگ . (منتهی الارب ) (غیاث ) (ناظم الاطباء). درنگ با انتظار. (از اقرب الموارد).- علی مکث ؛ بادرنگ و ...
مکث . [ م َ ] (ع اِمص ) درنگ و انتظار. (ناظم الاطباء). ایست . تربص . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : وز غلو خلق و مکث و طمطراق تافت بر آن مار ...
مکس . [ م َ ](ع اِ) باج و عشر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). باج و خراجی که راه داران می گیرند. ج ، مکوس . (ناظم الاطباء). باج . (از اقرب الموار...
مکس . [ م َ ک ِ ] (اِ) به معنی باج و دستوری و راهداری و امثال آن باشد و آن را مکیس هم می گویند. (برهان ). رسوم و دستوری و باج و راهداری ...
مکس . [ م ُ ](اِخ ) موضعی است در ارمنستان از ناحیت بسفرجان به نزدیک قالیقلا. (ازمعجم البلدان ). قصبه ای است در ولایت وان ، ناحیتی است کوه...