 
        
            ملاء
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        MLAʼ
    
							
    
								
        ملاء. [ م ُل ْ لا ] (از ع ، ص ) بسیار پر یعنی  پر بسیار از علم . مأخوذ از ملؤ، که  به  معنی  پری  است  چنانکه  کُبّار به  معنی  بسیار بزرگ . فارسیان  این  قسم  الف  ممدوده  را مقصوره  خوانند مگر در اضافت  و وصفیت . (از غیاث ). و رجوع  به  مُلاّ شود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۵۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        گندک  ملا. [ گ ُ دَ م ُل ْ لا ] (اِخ ) دهی  است  از دهستان  برادوست  بخش  صومای  شهرستان  ارومیه  که  در 17500 گزی  جنوب  خاوری  هشتیان  و 1500 گزی  ب...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        کانی  ملا. [ م ُ ] (اِخ ) دهی  است  از دهستان  لاهیجان  بخش  حومه ٔ شهرستان  مهاباد واقع در 32هزارگزی  باختر مهاباد و 21500 گزی  خاور شوسه ٔ خانه  به ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        به مفتی بدست کسی افتادن. مشابهات: لوطی خور یا سگ خور شدن یا علی بابا کردنِ چیزی
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        کلاته  ملا. [ ک َ ت ِ م ُل ْ لا ] (اِخ ) دهی  از دهستان  شاخنات  است  که  در بخش  درمیان  شهرستان  بیرجند واقع است  و 256 تن  سکنه  دارد. (از فرهنگ  ج...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        کلاته  ملا. [ ک َ ت ِ م ُل ْ لا ] (اِخ ) دهی  از دهستان  نقاب  است  که  در بخش  جغتای  شهرستان  سبزوار واقع است  و 194 تن  سکنه  دارد. (از فرهنگ  جغرا...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        باغچه ٔملا. [ چ َ / چ ِ ی ِ ] (اِخ ) از آثاردوره ٔ صفوی  در شهر اسپاهان  است . (یادداشت  مؤلف ).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        قشلاق  ملا. [ ق ِ م ُل ْ لا ] (اِخ ) دهی  از دهستان  سرشیو بخش  مرکزی  شهرستان  سقز واقع در 10 هزارگزی  جنوب  خاوری  سقز و 4 هزارگزی  جنوب  شوسه ٔ سقز...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        چاه  ملا احمد. [ م ُل ْ لا اَ م َ ] (اِخ ) دهی  است  از دهستان  حومه ٔ بخش  مسجد سلیمان  شهرستان  اهواز که  در 5 هزارگزی  باختر مسجد سلیمان ، کنار راه...
                    
										
                 
            
									 
        
            
        
            
										
                
                
                    
											
                        پومپونیوس  ملا. [ پ ُ پ ُ م ِ ](اِخ )  ۞  جغرافیادان  رومی  در قرن  اول  میلادی . (احوال  و اشعار رودکی  ج  1 ص 166).