اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ملاء

نویسه گردانی: MLAʼ
ملاء. [ م ُل ْ لا ] (از ع ، ص ) بسیار پر یعنی پر بسیار از علم . مأخوذ از ملؤ، که به معنی پری است چنانکه کُبّار به معنی بسیار بزرگ . فارسیان این قسم الف ممدوده را مقصوره خوانند مگر در اضافت و وصفیت . (از غیاث ). و رجوع به مُلاّ شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
گندک ملا. [ گ ُ دَ م ُل ْ لا ] (اِخ ) دهی است از دهستان برادوست بخش صومای شهرستان ارومیه که در 17500 گزی جنوب خاوری هشتیان و 1500 گزی ب...
کانی ملا. [ م ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان لاهیجان بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد واقع در 32هزارگزی باختر مهاباد و 21500 گزی خاور شوسه ٔ خانه به ...
به مفتی بدست کسی افتادن. مشابهات: لوطی خور یا سگ خور شدن یا علی بابا کردنِ چیزی
کلاته ملا. [ ک َ ت ِ م ُل ْ لا ] (اِخ ) دهی از دهستان شاخنات است که در بخش درمیان شهرستان بیرجند واقع است و 256 تن سکنه دارد. (از فرهنگ ج...
کلاته ملا. [ ک َ ت ِ م ُل ْ لا ] (اِخ ) دهی از دهستان نقاب است که در بخش جغتای شهرستان سبزوار واقع است و 194 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرا...
باغچه ٔملا. [ چ َ / چ ِ ی ِ ] (اِخ ) از آثاردوره ٔ صفوی در شهر اسپاهان است . (یادداشت مؤلف ).
قشلاق ملا. [ ق ِ م ُل ْ لا ] (اِخ ) دهی از دهستان سرشیو بخش مرکزی شهرستان سقز واقع در 10 هزارگزی جنوب خاوری سقز و 4 هزارگزی جنوب شوسه ٔ سقز...
چاه ملا احمد. [ م ُل ْ لا اَ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مسجد سلیمان شهرستان اهواز که در 5 هزارگزی باختر مسجد سلیمان ، کنار راه...
قدم زدن بی هدف
پومپونیوس ملا. [ پ ُ پ ُ م ِ ](اِخ ) ۞ جغرافیادان رومی در قرن اول میلادی . (احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 166).
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۶ ۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.