 
        
            ملک 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        MLK 
    
							
    
								
        ملک . [ م ُل ْ ل َ ] (ع  ص ، اِ) ج ِ مالک .(منتهی  الارب ) (ناظم  الاطباء). و رجوع  به  مالک  شود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۲۸۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        ملک وار. [ م َ ل َ ] (ص  مرکب ، ق  مرکب ) چون  فرشته . مانند فرشتگان  : بر مردمک  دیده ٔ عشاق  زنی  گام هرگه  که  ملک وار خرامی  به  گذر بر.سنائی .
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ملک همت . [ م َ ل َ هَِ م ْ م َ ] (ص  مرکب ) که  اراده  و عزم  فرشتگان  دارد. که  طبعی  بلند چون  فرشتگان  دارد : ملک نهاد و ملک همت  و ملک طلعت چنو ک...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید 
اینجا کلیک کنید.
                    
										
 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        قره ملک . [ ق َ رَ م َ ل ِ ] (اِخ ) دهی  از دهستان  آجرلو از بخش  مرکزی  شهرستان  مراغه  واقع در 66500 گزی  جنوب  خاوری  مراغه  و 23 هزارگزی  شمال  خا...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        قره ملک . [ ق َ رَ م َ ل ِ ] (اِخ ) دهی  از دهستان  جاپلق  بخش  الیگودرز شهرستان  بروجرد واقع در 26 هزارگزی  شمال  الیگودرز و 14 هزارگزی  خاور شوسه ٔ ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عزت ملک . [ ع ِزْ زَ م َل ِ ] (اِخ ) وی  همسر امیر شیخ  حسن  چوپانی  (کوچک ) و اصلاً رومی  بود. او را با امیر یعقوب شاه  روابط عاشقانه بود، و به  سال ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی ملک . [ ع َ م َ ل ِ ] (اِخ ) دهی  است  از دهستان  حومه ٔ بخش  سلدوز، شهرستان  ارومیه . ناحیه ای  است  جلگه  و دارای  آب  و هوای  معتدل  مالاریائی ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ملک آرا. [ م ُ ] (نف  مرکب ) ملک آرای  : ماه  ملک آرا غیاث الدین  محمد آنکه  هست بر مراد خاطر او چرخ  و انجم را مدار. وحشی .رجوع  به  ملک آرای  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ملک آرا. [ م ُ ] (اِخ ) عباس  میرزا (1255 - 1316 هَ . ق .). پسردوم  محمدشاه  و برادر کوچکتر ناصرالدین شاه . مادر وی  خدیجه  خانم  نام  داشته  و خواهر ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ملک آرا. [ م ُ ] (اِخ ) محمد قلی  میرزا (1203 - 1289 هَ . ق .) پسر سوم  فتحعلی شاه  و مادرش  دختر محمدخان  قاجار بود. در سال  1228 به  حکومت  استرآباد...