گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ناس نویسه گردانی: NAS ناس . (اِخ ) ۞ رودخانه ای است در کلمبیای بریتانیا که از سلسله جبال غربی روشوز ۞ سرچشمه می گیرد. طول آن 350هزارگز است و به خلیجی در اقیانوس آرام می ریزد. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه واژه معنی ناس ناس . (ع اِ) اسمی است که برای جمع وضع شده مثل قوم و رهط. واحدش انسان است . و بر انس و جن اطلاق می شود و اغلب بر انس . و گفته اند که اصلش... ناس ناس . [ سِن ْ ] (ع ص ) رجوع به ناسی شود. ناس ناس . (اِخ ) نام قریه ای بزرگ از نواحی خراسان . (تاج العروس ). قریه ٔ بزرگی است بنواحی ابیورد. (از سمعانی ). ناس ناس .(اِخ ) [ الَ ... ] سوره ٔ صدوچهاردهمین از قرآن ، و آن شش آیت است ، پس از سوره ٔ فلق و آخرین سورة است از قرآن و به این آیت شروع می شو... نس ناس نَسناس: nasnãs ـ 1ـ بد ذات 2ـ آدم زشت 3ـ احمق، خنگ، ابله کام پی ناس کام پی ناس . (اِخ ) ۞ شهری است در برزیل که 99200 تن سکنه دارد. قهوه و ابریشمش معروف است . کارخانه های قندسازی ، ذوب آهن ، چرمسازی و روغن ک... ناث ناث . [ ناث ث ] (ع ص ) غیبت کننده . (ناظم الاطباء). ج ، نثاث . رجوع به ناثی شود. نعس نعس . [ ن َ ] (ع مص ) به خواب شدن . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). نعاس . (منتهی الارب ). رجوع به نعاس شود. || نرم و سست گشتن رای . || سست ... نعس نعس . [ن ُع ْ ع َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ناعس . رجوع به ناعِس شود. نعص نعص . [ ن َ ] (ع مص )خوردن ملخ گیاه زمین را. (از منتهی الارب ) (آنندراج )(از اقرب الموارد). خوردن ملخ همه ٔ گیاه زمین را. (از متن اللغة). ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود