ناسر
نویسه گردانی:
NASR
ناسر. [ س ِ ] (اِخ ) دهی است به جرجان . از آن ده است حسن بن احمد محدث و محمدبن محمد فقیه حنفی . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۸۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
ناصر سگزی . [ ص ِ رِ س َ] (اِخ ) رجوع به ناصرالدین عثمان بن تاج الدین شود.
ناصر طبیب . [ ص ِ ](اِخ ) تیره ای از ایل طیبی از شعبه ٔ لیراوی ، از ایلات کوه گیلویه ٔ فارس . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 89).
کوت ناصر. [ ص ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان مینوحی است که در بخش معمره ٔ شهرستان آبادان واقع است و 1200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایر...
ناصر لغوی . [ ص ِ رِ ل ُ غ َ ] (اِخ ) از شاعران قرن چهارم است . وی به روایت عوفی : «از شعراء امیر محمد محمود [ غزنوی ] بود و شعر او را لطافتیست...
ناصر للحق . [ ص ِ رُ لِل ْ ح َق ق ] (اِخ ) (الَ ...) لقب دیگر امام الداعی الی اﷲ حسن بن علی بن حسن بن زیدبن عمربن علی بن حسین بن علی بن اب...
ناصر کاشی . [ ص ِ رِ ] (اِخ ) ناصرالدین ، متخلص به ناصر. هدایت آرد: «از اماجد فضلا و از اعاظم شعرای متقدمین است ». او راست :دو چیز هست که جزنا...
ناصر نجفی . [ ص ِ رِ ن َج َ ] (اِخ ) (شیخ ...) از شاعران قرن دوازدهم و معاصران لطفعلی بیک آذر است ، در نجف متولد شد و در اصفهان نشأت یافت و ...
ناصر نجفی . [ ص ِ رِ ن َ ج َ ] (اِخ ) ابن حسین نجفی . او راست «الجداول النورانیه » در استخراج آیات قرآنی . رجوع به اعیان الشیعه ج 49 ص 113 ش...
ناصر نسوی . [ ص ِ رِ ن َ س َ ] (اِخ ) رجوع به ناصر لغوی شود.
ناصر دهلوی . [ ص ِ رِ دِ ل َ ] (اِخ ) عطأاﷲ (سید...) دهلوی . از پارسی گویان هند است مؤلف صبح گلشن این بیت را از او نقل کرده است :از خود آن ...