اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ناظم

نویسه گردانی: NAẒM
ناظم . [ ظِ ] (اِخ ) عبداﷲ شیرازی (میرزا...).از شاعران قرن سیزدهم هجری است در نسخه ٔ خطی تذکره ٔثمر تألیف ثمر نائینی موجود در کتابخانه ٔ مجلس از او ذکری رفته است . رجوع به فرهنگ سخنوران ص 590 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
ناظم . [ ظِ ] (ع ص ، اِ) شاعر. آنکه سخن را موزون کند. (ناظم الاطباء). درکشنده ٔ سخن در وزن . (آنندراج ). شعرگوینده . (ناظم الاطباء). مقابل ناث...
ناظم . [ ظِ ] (اِخ ) نصیرالدوله ناظم الملک جین قلیج بهادر ظفرجنگ از پارسی گویان قرن سیزدهم هندوستان است و به روایت مؤلف صبح گلشن «در ن...
ناظم . [ ظِ ] (اِخ ) علی بن علی اکبر ایروانی ، از شاعران است و در تذکره ٔ خطی «نامه ٔ فرهنگیان » از او ذکری شده است . رجوع به فرهنگ سخنوران ...
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست: یوژاک، یوژار، یوژانا (یوژ از اوستایی: یوز= نظم + «اک، ار، انا») سارْگاک، سارگار، سارگانا (سارگ از سنسکریت: سار...
ناظم قمی . [ ظِ م ِ ق ُم ْ می ] (اِخ )مؤلف نگارستان سخن آرد: ناظم خان شاه فارغا مقامش بلده ٔ قم است و ... به هند از حضور شاه فرخ سیر به ...
ناظم آباد. [ ظِ ](اِخ ) رجوع به تازه آباد دیرج در این لغت نامه شود.
ناظم آباد. [ ظِ ] (اِخ ) (... مستعلی ) از دهات دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان اهر است و در 13هزارگزی مشرق اهر و پانصدگزی جاده ٔ شوسه ٔ اهربه ...
ناظم آباد. [ ظِ ] (اِخ ) دهی است از دهات لواسان کوچک بخش افجه ٔ شهرستان تهران . درسه هزارگزی جنوب شرقی گلندوک و به فاصله ٔ سه هزارگزی را...
ابن ناظم . [ اِ ن ُ ظِ ] (اِخ ) بدرالدین محمدبن محمدبن مالک .ادیب نحوی ، فرزند ابن مالک صاحب الفیه . او علاوه بر ادب در فقه و اصول نیز دست...
حسین ناظم . [ ح ُ س َ ن ِ ظِ ] (اِخ ) رجوع به حسین داغستانی شود.
« قبلی صفحه ۱ از ۴ ۲ ۳ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.