نامة
نویسه گردانی:
NAM
نامة. [ نام ْ م َ ] (ع ص ، اِ) تأنیث نام ّ است . (از اقرب الموارد). رجوع به نام ّ شود. || حیاةالنفس . (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة). حیات نفس . (منتهی الارب ). || حس و حرکة. نأمة. (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة) حس . جنبش . (منتهی الارب ). معروفتر آن نأمة [ با همزه ] است . (معجم متن اللغة). || اسکت اﷲ نامته ؛ ای امامة. (منتهی الارب ). جرسه و ماینم علیه من حرکته : اماته . (اقرب الموارد).
واژه های همانند
۲۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۴ ثانیه
رشیدالدین فضلالله همدانی اواخر قرن هفتم و اوائل قرن هشتم هجری قمری، زمان غازان خان ایلخانی به وزارت رسید.
دوران وزارت او از حساسترین دورههای فره...
فیلمنامهنویس (به انگلیسی: Screenwriter) یا سناریست (به فرانسوی: scénariste) به نویسندگانی گفته میشود که متنی که از روی آن فیلم میسازند را مینویسن...
لغتنامهٔ بزرگ دهخدا که در ۱۶ جلد به چاپ رسیده است[۱] شامل شرح و معنی واژگان آثار ادبی و تاریخی زبان فارسی است. این لغتنامه، بزرگترین و مهمترین اثر...
ارداویراف نامه . [ اَ م َ ] (اِخ ) نام کتابی بزبان پهلوی که در آن شرح معراج ارداویراف دستور مندرجست . نام این کتاب بپهلوی اَردای ویراف نام...
نگاه کنید به: فرهنگ واژه های پهلوی در همین لغت نامه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
هَجونامه یا به پارسی سره: نکوهش نامه سرودهای در نکوهشِ سلطان محمود غزنوی است که از فردوسی دانسته شدهاست. به گفتار نظامی عروضی صد بیت بوده و شش بیت ا...
نگاه کنید به واژه های اوستایی در همین لغت نامه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.