اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نسا

نویسه گردانی: NSA
نسا. [ ن َ ] (ع اِ) رگی است از برسوی ران تا شتالنگ ، و آن را عِرق النسا نیز گویند ۞ . (منتهی الارب ). رگی است از ورک تا کعب . (از اقرب الموارد). نسا نام آن رگ است که از سرین با شتالنگ و انگشت خوردک [ ظ: خردک ] فرودآمده است . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). عِرقی است از وَرَک تا کعب کشیده . (از بحر الجواهر) (از المنجد) (از اقرب الموارد). و آن را به اضافت عِرق [ عِرق النسا ] گویند تبیین را، مانند اضافه ٔ شجر به اراک ، و فصیح تر آن است که نسا گویند نه عرق النسا. (از بحر الجواهر). ج ، انساء. اصمعی گوید: رگی است که از برسوی ران برون آید پس درون رانها رود و به پی پاشنه گذرد تا به سم رسد. (از اقرب الموارد). و نیز رجوع به اقرب الموارد شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
نسع. [ ن َ ] (ع مص ) دروا شدن گوشت بن دندان از دندان و فروهشته و سست گردیدن آن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء)(از معجم مت...
نسع. [ ن ِ ] (ع اِ) نوار و تنگ ستور که از دوال پهن بافند بر شکل شراک کفش . ۞ (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). نوار ...
نسع. [ ن ِ س َ ] (ع اِ) ج ِ نِسْع. رجوع به نِسْع شود.
نسع. [ ن ُ ] (ع اِ) ج ِ نِسْع. رجوع به نِسْع شود.
نصاء. [ ن ِ ] (ع مص ) موی پیشانی یکدیگر را گرفتن . (آنندراج ). مناصاة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به مناصاة شود.
نصع. [ ن َ / ن ُ / ن ِ ] (ع اِ) جامه ای است سخت سپید. (منتهی الارب ) (آنندراج ). یک نوع جامه ٔ سخت سپید، یا پوستی سپید. (ناظم الاطباء). پوست...
نصع. [ ن ِ ص َ ](ع اِ) سفره ای چرمین . نطع ادیم . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). قطعه ای از پوست که بر روی آ...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.