اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نشق

نویسه گردانی: NŠQ
نشق . [ ن ِ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان تیرچائی بخش ترکمان شهرستان میانه ، در 28 هزارگزی مشرق ترکمان و 20 هزارگزی راه تبریز به میانه ، در منطقه ٔ کوهستانی معتدل هوائی واقع است و 609 تن سکنه دارد. محصولش غلات و بزرک و حبوبات ، شغل اهالی زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
نشق . [ ن َ ] (ع مص ) بوی کردن چیزی را. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). بوی بردن . (تاج المصادر بیهقی ). بوییدن . (از ناظم الاطباء) (از اقرب ...
نشق . [ ن َ ش َ ] (ع مص ، اِ) نشق . رجوع به نَشق شود.
نشق . [ ن َ ش ِ ] (ع ص ) آن که چون به کاری درآید در آویزان باشد در وی . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). مردی که در کاری افتاده باشد که از آ...
نشق . [ ن ُ ش َ ] (ع اِ) ج ِ نشقة. رجوع به نُشقَة شود.
نشغ. [ ن ُش ْ ش َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ناشِغ. رجوع به ناشِغ شود.
نشغ. [ ن َ ] (ع مص ) به نیزه زدن . || روان گردیدن آب . || به دست آب خوردن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از المنجد) (ا...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.