اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

و

نویسه گردانی: W
و. [ وُ / وَ / وِ ] (ضمیر) مخفف او.ورا، مخفف او را. واو مخفف او باشد همچو «ورا دیدم »و «مر ورا گفتم » یعنی او را دیدم و مر او را گفتم . (برهان قاطع چ معین مقدمه ٔ مؤلف ص کط) :
چو آن نامه نزدیک خسرورسید
از آن زن ۞ ورا شادی نو رسید.

فردوسی .


ورا در شبستان فرستاد شاه
ز هر کس فزون شد ورا پایگاه .

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲,۱۳۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۰ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این دو واژه عربی و هر دو به یک معنی است و آریایی جایگزین، این است: ویمهان vimehân (مانوی) **** فانکو آدینات 09163657861
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
دائر و معکوس . [ ءِ رُ م َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) اصطلاح منطقی در موصل تصدیقی باب قیاسات . و آن چنان است که : هر گاه نتیجه ٔ قیاس اقتران...
خیر و نیکویی . [ خ َ / خ ِ رُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) خیر. نیکویی . بر. خوبی . (از منتهی الارب ).
دامب و دومب . [ ب ُ ] (اِصوت مرکب ، از اتباع ) حکایت آواز طبل و ضرب و تنبک ونقاره و دورویه و جز آن . در تداول عامه آواز طبل .
دام و داحول . [ م ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) داحول عربی است به معنی پای دام صیاد که برای شکار گورخر بر زمین فرونشاند. (منتهی الارب ). رجوع...
دام و داهول . [ م ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) (از اتباع ) مرکب از دام و داهول . دام داهول ؛ احبولة. رجوع به دام و نیز رجوع به داهول و داحول...
خواب و خیال . [ خوا / خا ب ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) وهم . خیال . توهم . (ناظم الاطباء).
خفت و خواری . [ خ ِف ْ ف َ ت ُ خوا / خا ] (ترکیب عطفی ، اِمص ) خفت . خواری . پستی . (یادداشت بخط مؤلف ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.