وا. (پسوند) مانند مزید مؤخر یا پساوند در آخر اسماء درآید بمعانی ذیل : اتصاف را رساند: پیشوا. پیشوایی . مروا. مرغوا.پیلوا (پیله وا). || مخفف وای از پهلوی وای و اوستایی وَیو
۞ به معنی باد: اندروا = اندروای = دروا = دروای ، لغةً به معنی در هوا و مجازاً سرگشته و حیران و سرنگون آویخته . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ، ذیل «اندروای »)
: پرورده تنی چو کوهی اندر تن
بر رفته سری چو نخلی اندروا.
مسعودسعد.
که نه آن می برآید از پس خاک
که نه این می بجنبد اندروا.
آسمان کو ز کبودی بکبوتر ماند
بر در کعبه معلق زن و دروا بینند.
خاقانی .