گفتگو درباره واژه گزارش تخلف وو نویسه گردانی: WW وو. [ وَ ] (حرف ) حرف واو را گاه گویند. (منتهی الارب ). لغتی است در واو. (اقرب الموارد) : دیلمی وار کند هزمان دراج غوی بر سر هر پرش از مشک نگاریده ووی ۞ .منوچهری . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲,۱۶۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۹ ثانیه واژه معنی پاک و ناپاک پاک و ناپاک . [ ک ُ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) درست و نادرست . پرجنگ و جلب پرجنگ و جلب . [ پ ُج َ گ ُ ج َ ل َ ] (ص مرکب ) پرگیرودار. پرشور و غوغا. پر زاد و رودی پر زاد و رودی . [ پ ُ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی پر زاد و رود. پر فند و فعل پر فند و فعل . [ پ ُ ف َ دُ ف ِ ] (ص مرکب ) در تداول عوام ، پرمکر و فسون . پرمکر و فسوس . پرفند و فعلی پرفند و فعلی . [ پ ُ ف َ دُ ف ِ ] (حامص مرکب ) درت-داول ع-وام ، پ-رم-کر و فسونی . پرمک-ر و فسوس-ی . پشت و رو یکی پشت و رو یکی . [ پ ُ ت ُ ی ِ ] (ص مرکب ) بی پشت و رو. مُوجَّه . در جامه ها و قماش ها. پل و ویرژینی پل و ویرژینی . [ پ ُ ل ُ ] (اِخ ) نام داستانی تألیف برناردن دو سن پیر (1787 م .) راجع به دو کودک که در آب و هوای خوش «ایل دوفرانس » پرورش... پیر و پیغمبر پیر و پیغمبر. [ رُ پ َ / پ ِ غ َ ب َ ] (از اتباع ) رجوع بهر یک از دو کلمه در ردیف خود شود: سوگند به پیر و پیغمبر؛ قسم و سوگند مغلظ و بسیار. به ... پیدا و پنهان پیدا و پنهان . [ پ َ / پ ِ وُ پ َ / پ ِ ] (ص مرکب ) نهان و آشکار.- پیدا و پنهان شدن ؛مخفی و آشکار گشتن : بپیدا و پنهان شدن گرد شهرز هرچ آرزو... پیر و کور شدن پیر و کور شدن . [رُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) سخت ناتوان شدن از کهنسالی . تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱۳۹ ۱۴۰ ۱۴۱ ۱۴۲ ۱۴۳ صفحه ۱۴۴ از ۲۱۷ ۱۴۵ ۱۴۶ ۱۴۷ ۱۴۸ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود